قیدارالنبی(ع)

  • تماس  

به وبلاگ قيدارالنبي(عليه السلام)خوش آمديد.


حضرت قیدار نبی با نام اصلی *قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم*جد سي ام پیامبر گرامي اسلام است.

وی در شهر قیدار که به نام خود وی منسوب است (واقع در استان زنجان) مدفون است. این مکان با شماره ۳۲۱ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده‌است.

او را فرزند اسماعیل و نیای سی‌ام محمد(صلي الله عليه وآله وسلم) پیامبر اسلام دانسته‌اند.

در کتاب منتهاج البراعه تالیف میرزا حبیب‌الله هاشمی خویی و کتاب جلا العیون تالیف محمد باقر مجلسی نیز به همین منوال شجره قیدار نبی را به ابراهیم و آدم نسبت داده‌اند.

انتساب این بقعه به قیدار نبی با استشهاد ۶۵ نفر از علمای طراز اول مورد تایید قرار گرفته‌است.

این بقعه در زمان بلغار خاتون زن غازان خان تخریب و مجدداً در سال ۷۱۹ قمری احداث شد. در تاریخ ۱۳۱۹ قمری این بقعه توسط شخصی بنام امیرافشار جهانشاه خان مرمت شد.

**********************

*************************

دوستان ثبت نظر يادتون نره

 

10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.

28 فروردین 1395 توسط حسيني
10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.

استفاده از سفارشات اهل بیت در مداومت به اذکار و ادعیه نقل شده مطمئنا

یکی از بهتریندستگیره هایی است که می تواند برای شیعیان در زمان غیبت موجب

احساس امنیت و آرامش ونجات از مشکلات شود. چنان چه امام جواد(ع)

جهت فرج و گشایش فرمودند:« برای فرج و گشایش امر، مراقبت به خواندن این دعا کن:

« یا من یکفی من کل شیء و لا یکفی منه شیء اکفنی ما اهمنی»

 8 نظر

خدایا به حرمت صاحب الزمان(عج)

27 فروردین 1395 توسط حسيني

امشب شب آرزوها و عطاهاست.
یادمان باشدبرای امام زمان (عج)دعا کنیم تا به برکت نام آن حضرت خداوند دعاهایمان را مستجاب کند……..
التماس دعا دارم.

 3 نظر

طرح ملی نهضت حفظ قرآن کریم

27 آبان 1394 توسط حسيني

پیوند: http://www.ramsarsms.com/562/%d8%b3%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d8%ab%d8%a8%d8%aa-%d9%86%d8%a7%d9%85-www-quran-medu-ir-%d8%b7%d8%b1%d8%ad-%d9%85%d9%84%db%8c-%d9%86%d9%87%d8%b6%d8%aa-%d8%ad%d9%81%d8%b8-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86-%da%a9.html

سایت ثبت نام www.quran.medu.ir + ” طرح ملی

نهضت حفظ قرآن کریم”

 

 

سایت ثبت نام www.quran.medu.ir + ” طرح ملی نهضت حفظ قرآن کریم”

 

 اطلاعیه طرح ملی نهضت حفظ قرآن
قابل توجه مدیران ومعاونین محترم پرورشی

 

سلام علیکم

 

به اطلاع همکاران عزیز می رساند باتوجه به تاکیدات فراوان وزیرمحترم آموزش وپرورش ومدیرکل محترم وریاست محترم اداره پیرامون اهمیت طرح ملی نهضت حفظ قرآن کریم وتشویق همکاران ودانش آموزان (به میزان ۲۰درصد ازهرمدرسه) ، شایسته است همکاران عزیز به نکات ذیل توجه فرمایند.

 

۱-   سایت ثبت نام quran.medu.ir  می باشد که تا۳۰دی ماه باز می باشد.

 

وب سایت ثبت نام طرح ملی نهضت حفظ قرآن کریم

 

http://quran.medu.ir/ 

 

قابل توجه همکاران سایت ثبت نام تا۱۵دی ماه باز می باشد.

 

 6 نظر

مختصری از زندگا نی حضرت امام سجا د(ع)

17 آبان 1394 توسط حسيني
مختصری از زندگا نی حضرت امام سجا د(ع)
 السلام علیک یا علی بن الحسین زین العابدین(ع)


اسم مبارك آن بزرگوار علي است و مشهورترين القاب آن حضرت زين العابدين و سجّاد است و مشهورترين كنية او ابامحمد وابوالحسن است. مدّت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش پنجاه و هفت سال است زيرا پانزدهم جمادي الاول سال سي و هشت از هجرت به دنيا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت اميرالمؤمنين (ع) است و تقريباً بيست و سه سال به پدر بزرگوار زندگي كرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سي و چهار سال است.

حضرت سجّاد (ع) پدري چون حسين دارد و مادرش دختر يزدگرد پادشاه ايران است كه دست عنايت حق بطور خارق العاده اين دختر را به امام حسين مي رساند. شرافت اين زن آن است كه مادر نه نفر از ائمة طاهرين مي شود و چنانچه حسين (ع) اب الائمه است. اين زن نيز ام الائمه است. و اما از نظر فضايل انساني: امام سجّاد (ع) گرچه با اهل بيت عليهم السلام وجه اشتراك در همة فضايل دارند و هيچ فرقي ميان آنان از نظر صفات و فضايل انساني نيست، اما از نظر گفتار و كردار شباهت تامّي به جدشان اميرالمؤمنين عليه السلام دارد.
ايمان امام سجاد (ع)
اميرالمؤمنين (ع) در دعاي صباح مي گويد:
يا من دل علي ذاته بذاته. «اي كسي كه برهان وجود خود هستي.»
حضرت سجّاد نيز در دعاي ابوحمزة ثمالي مي گويد:
 بك عرفتك وانت دللتني عليك وعويني اليك ولولا انت لم أدرما انت. «تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودي مرا بر خودت و دعوت نمودي به خودت و اگر نبودي، ترا نمي شناختم.»
اين گونه كمات منتهاي ايمان را مي رساند و اين همان ايمان شهودي است كه اميرالمؤمنين مي فرمايد:
لو كشفت لي الغطاء ما ازددت يقينا.
«اگر بر فرض محال ممكن بود خدا را بر اين چشم ظاهري ديد و مي ديدم بر يقين من كه الآن به ذات مقدس حق دارم افزوده نمي شد.».

علم امام سجّاد (ع)

اگر اميرالمؤمنين عليه السلام مي گويد: «از من بپرسيد هرچه مي خواهيد كه به خدا قسم تمام وقايع را تا روز قيامت مي دانم، حضرت سجاد نيز مي گويد: «اگر نمي ترسيدم كه مردم در حق ما غلوّ كنند، وقايع را تا روز قيامت مي گفتم.»

تقواي امام سجاد (ع)

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمود:
 والله لو اعطيت الاقاليم السبعة وما تحت افلا كها علي ان اعصي في نملة اسلبها جلب شعيرة ما فعلت.
«به خدا قسم اگر تمام عالم هستي را به من دهند كه به مورچه اي ظلم كنم و بيجهت پوست جوي را از دهان آن بگيرم، نمي كنم.»

حضرت سجّاد نيز مي فرمود:

تعصي الاله وانت تظهر حبّه                                    هذا لعمري في الفعال بديع

 

لو كنت تظهر حبه لأطعته                                      ان المحب لمن يحب مطيع

«خداوند را معصيت مي كني و ادعا مي كني كه او را دوست داري. به جان من اين ادعا از عجايب امور است. اگر راستي خدا را دوست داشتي او را اطاعت مي كردي، زيرا محّب هميشه مطيع محبوب است.»


در اين اشعار نيز امام سجاد مي گويد محال است كه خداوند را معصيت كنم، زيرا او را دوست دارم.

عبادت امام سجاد (ع)

دربارة اميرالمؤمنين گفته شده است كه روزها به ايجاد باغ و قنات براي فقرا و محتاجين مشغول بود، و تا به صبح عبادت مي كرد. حضرت سجّاد نيز چنين بود چه بسيار باغها و قنوات كه به دست ايشان براي ديگران آباد يا ايجاد شد. عبادت و سجدة او به حدي بود كه به زين العابدين و سجّاد ملقّب شد.

از رسول اكرم روايت شده كه روز قيامت خطاب مي شود: «كجا است زين العابدين؟» و مي بينم كه فرزندم علي بن الحسين جواب مي دهد و مي آيد. از امام باقر روايت شده كه: «پدرم را مي ديدم كه از كثرت عبادت پاهاي او ورم كرده، و صورت او زرد، و گونه هاي او مجروح، و محل سجدة او پينه بسته بود.»

سخاوت، فتوت و رأفت امام سجّاد (ع)

در تاريخ است يكي از كارهاي اميرالمؤمنين (ع) اداره كردن فقرا بطور مخفيانه بوده است. اميرالمؤمنين شبها خوراك، پوشاك و هيزم به خانة بينوايان مي برد، و آن بينوايان حتي نمي دانستند كه چه كسي آنها را اداره مي كند. همچنين ميان مورخين مشهور است كه امام سجاد (ع) چنين بوده است.

راوي مي گويد: در محضر امام صادق (ع) بوديم كه از مناقب اميرالمؤمنين (ع) صحبت شد و گفته شد هيچ كس قدرت عمل اميرالمؤمنين را ندارد و شباهت هيچ كس به اميرالمؤمنين، بيشتر از علي بن الحسين نبوده است كه صد خانواده را اداره مي كرد. شبها گاهي هزار ركعت نماز مي خواند.»

از طريق اهل تسنن روايت شده است كه چون حضرت سجاد شهيد گشت روشن شد كه آن حضرت صد خانواده را بطور مخفي اداره مي كرده است.

زهد امام سجّاد (ع)

چنانچه اميرالمؤمنين (ع) زاهد به تمام معني بوده است و دلبستگي به مالي و به كسي جز به خداي متعال نداشته است. همچنين بوده است امام سجاد (ع). لذا به اصحاب خود سفارش مي فرمود:
 اصحابي، اخواني، عليكم بدار الآخرة ولا اوصيكم بدار الدنيا فانكم عليها وبها متمسكون اما بلغكم ان عيسي عليه السلام قال للحواريين. الدنيا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها. وقال: من يبني علي موج البحر داراً؟ تلكم الدار الدنيا ولا تتخذوها قراراً.
«اي ياران من، برادران من، مواظب خانة آخرت باشيد من سفارش دنيا را به شما نمي كنم زيرا شما بر آن حريص هستيد و به آن چنگ زده ايد. آيا نشنيده ايد كه حضرت عيسي به حواريون مي گفت: دنيا پل است، از روي آن بگذريد و به تعميرش نپردازيد! چه كسي روي موج آب خانه مي سازد؟ موج دريا اين دنيا است، به آن دلبستگي نداشته باشيد.»

شجاعت اميرالمؤمنين (ع)

شجاعت اميرالمؤمنين (ع) زبانزد خاص و عام است. و اگر گفتار امام سجاد (ع) را در مجلس ابن زياد و در مجلس يزيد و مخصوصاً خطبة آن بزرگوار را در مسجد شام در نظر بگيريم شجاعت اين بزرگوار نيز بر ما روشن مي شود.

اميرالمؤمنين شجاعت خود را در ميدان براي افرادي مثل عمروبن عبدود و مرحب خيبري به كار مي برد و فرزند گرامي او امام سجّاد، شجاعت را در مجلس ابن زياد و مجلس يزيد و روي منبر در مسجد شام به كار برده است.

سياست امام سجّاد (ع)

اميرالمؤمنين به اقرار همة مورخين از سنّي و شيعه پاسدار اسلام بود و رأي و تدبير او فوق العاده مفيد بود، چنانكه عمر بيشتر از هفتاد مورد گفته است: لولا علي لهك عمر، يعني: «اگر علي نبود عمر هلاك شده بود.»

امام سجاد عليه السلام در مدت سي و پنج سال پاسدار شيعه بود. مورخين معتقدند كه تدبير امام سجّاد، مدينه را و بسياري از شيعيان را از دست كساني چون يزيد و عبدالملك مروان نجات داد.

حلم امام سجاد (ع)

دربارة اميرالمؤمنين گفتاري نقل شده و ايشان فرمودند: «برآدم بيخردي گذشتم كه به من بد مي گفت. از او صرف نظر كردم گويي كه او حرفي نزده است.»
دربارة امام سجاد نيز گفتاري نقل شده است و ايشان فرمودند:
 «بر كسي گذشتم كه به من بد مي گفت. بدو گفتم كه اگر راست مي گويي خداوند متعال مرا رحمت كند، و اگر دروغ مي گويي خدا تو را بيامرزد!»

تواضع امام سجاد (ع)

آن حضرت با فقرا مي نشست، با آنان غذا مي خورد، از آنان دلجويي مي كرد، به آنان لطف داشت و پناه آنان بود، براي آنان كار مي كرد و از آنان پذيرايي مي نمود، و دربارة آنان به ديگران سفارش مي كرد.

تاريخ نويسان اقرار دارند كه امام سجاد (ع)، دوست داشت فقيران، يتيمان و بينوايان سر سفره اش باشند و با آنها بنشيند، غذا براي آنها آماده كند و حتي غذا در دهن آنان بگذارد.

فصاحت و بلاغت امام سجّاد (ع)

فصاحت به معني خوب سخن گفتن، مجاز، كنايه، لطايف و مثالها را به كار بردن است. و بلاغت سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول كلام بي فايده پرهيز داشتن است. فصاحت و بلاغت اميرالمؤمنين مورد اقرار همه است آنچنانكه دربارة نهج البلاغه گفته شده:

دون كلام الخالق وفوق كلام المخلوق.

«پايين تر از كلام خالق و بالاتر از كلام مخلوق است.»

امام سجّاد صحيفة كامله سجاديه را به جهان عرضه داشت. صحيفه اي كه چون آن نيامده و نخواهد آمد. صحيفه اي كه در ضمن دعا، معارف اسلام، سياست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعيات اسلام، حقانيت شيعه، حقانيت اهل بيت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقيقت، و بالاخره يك دوره معارف اسلامي را آموزش مي دهد. صحيفه اي كه محققين اسم آن را اخت القرآن، انجيل اهل بيت، زبور آل محمد نهاده اند. صحيفه اي كه ابلهي با فصاحت ادعا كرد كه مي تواند چون آن بياورد چون قلم به دست گرفت و نتوانست، دق كرد و مرد.

جهاد امام سجاد (ع)

اميرالمؤمنين عليه السلام بزرگترين مجاهد اسلام است كه توانست اسلام را از دست كفار و مشركين نجات دهد. ولي فرزندش امام سجّاد گرچه در كربلا كشته نشد اما وجودش، بقايش و اسارتش عامل بقاي اسلام بوده است. قيام ابي عبدالله الحسين (ع) درختي بود كه در كربلا كاشته شد و آبياري و به ثمر رساندن و نگاهداري از آن به دست امام سجاد (ع) به دست زينب كبري انجام گرفت.

تدبير امام سجاد در اسارت، گريه هاي امام سجاد در مدينه، نوحه خواني و روضه خوانيهاي آن حضرت در مدت سي و پنج سال سخنرانيش، به موقع جهادي بود فوق العاده مفيد و ثمربخش كه تحليل سياسي تاريخ، اين مطالب را نشان مي دهد.

عفو و جوانمردي امام سجّاد (ع)

اگر تاريخ دربارة اميرالمؤمنين (ع) مي گويد كه چگونه از ابن ملجم مواظبت كرد و هنگامي كه ظرف شيري را براي حضرت مي آوردند نيمي را مي خورد و نيم ديگر را براي او مي فرستاد، و دربارة او وصيّت و سفارش فراوان نمود، دربارة امام سجّاد نيز منقول است كه: فرماندار مدينه كه دل امام سجاد را خون كرده بود، از طرف عبدالملك مروان معزول شد و امر شد كه او را به درختي ببندند و مردم بيايند و به او توهين كنند. امام سجاد (ع) اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود كه مبادا به او توهين شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداري داد و نزد عبدالملك مروان وساطت او را كرد كه از اين خواري نجات يابد.

آن فرماندار معزول مي گفت از علي بن الحسين و يارانش ترس دارم زيرا به آنها ظلم بسيار كردم.

ابهت و شخصيت امام سجّاد (ع)

دربارة اميرالمؤمنين (ع) گفته شده كه بسيار متواضع بود، ولي بزرگي شخصيّت آن بزرگوار ميان همه محفوظ بود. همچنين است فرزند عزيزش امام سجاد (ع).

در تاريخ ضبط است كه هشام بن عبدالملك به حج آمده بود و كثرت جمعيت مانع شدكه حجر الاسود را استلام كند. پس در گوشه اي براي او فرشي انداخته و نشسته بود كه امام سجّاد وارد طواف شد و وقتي به حجر الاسود رسيد، مردم كنار رفتند و حضرت مكرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. يكي از اطرافيان پرسيد: اين مرد كيست كه مردم چنين به او احترام دارند؟ هشام تجاهل كرد و گفت نمي دانم. فرزدق آنجا بود، في البداهة قصيدة مفصلي دربارة امام سجاد سرود. ما چند بيت از آن قصيده را مي آوريم: تمام قصيده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:


هذا الذي تعرف البطحاء وطاته                              والبيت يعرفه والحل والحرم

ما قال لاقط الا في تشهده                                    لولا التشهد كانت لانه نعم

يغضي حياء ويغضي من مهابته         فما يكلم الا حين يبتسم

من معشر حبهم دين وبغضهم              كفر وقربهم منجي ومقتصم

مقدم بعد ذكر الله ذكرهم                   في كل فرض ومختوم به الكلم


«اين مردي است كه حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را مي‌شناسند. نه، در كلامش نيست ـ حاجت سائل را هميشه برآورده مي كند جز در تشهد ـ كه لا اله الا الله مي گويد. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، هميشه آري بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو مي بندد براي آنكه حيا دارد، و ديگران چشم فرو مي بندد به جهت ابهتي كه او دارد. و سخن با او نمي گويند مگر كه آن بزرگوار تبسّم كند. روز قيامت حب آنها دين است و بغض آنها كفر است و قرب و نزديكي به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها ياد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چيزي است بعد از اسم خداي متعال. و نمازها به اسم آنان تمام مي شود ـ يعني در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بيت است و آخر مطلب كه در تشهد آخر گفته مي شود باز اسم اهل بيت است.

 گفته شده كه فرزدق به اين اشعار آمرزيده شده است و به گفتة جامي اگر اهل عالم به اين اشعار آمرزيده شوند جا دارد.

زندگي امام سجاد (ع)

مي دانيم زندگي اميرالمؤمنين (ع) پر تلاطم بود در نهج البلاغه مي فرمايد: صبرت وفي العين قذي وفي الحلق شجي. يعني: «صبر نمودم در مصايب نظير كسي كه خاري در چشم و استخواني در گلو داشته باشد.» ولي زندگي امام سجّاد عليه السلام از زندگي اميرالمؤمنين عليه السلام بسيار پرتلاطم تر بود. آن حضرت در بحبوحة جنگ صفين به دنيا آمد: در زمان معاويه و آن جناياتش پرورش پيدا كرده. معاويه را با كشتارهاي دسته جمعي شيعيان، با اشاعة سبّ اميرالمؤمنين در خطبه ها و بعد از نمازها ديده است. بعداً حماسة كربلا و اسارت، كه هر روزي از آن چند بار مرگ است، مجلس ابن زياد و مجلس يزيد را با اهل بيت پدرش پشت سر نهاد. قضية حره كه ننگي است بر دامن مسلمانان را مشاهده كرد.

يزيد سال دوم سلطنت، شخصي را با پنج هزار لشگر به مدينه فرستاد و دستور قتل عام داد و سه روز مدينه را براي لشگريان خود مباح اعلام نمود.

او شاهد قضية عبدالله بن زبير است ـ كه همة بني هاشم و من جمله محمد بن حنفيه را در شعب ابي طالب جمع نمود كه بسوزاند و چون دشمن رسيد موفق نشد ـ شاهد مروان بن حكم بود كه دشمن سرسخت اهل بيت بود. شاهد حكومت عبدالملك مروان با فرماندارش حجاج بن يوسف ثقفي است. زنداني زندان حجاج بن يوسف است كه در ميان بياباني، پنجاه هزار زنداني در آن زندان بود و دميري در حياة الحيوان مي گويد خوراك آنها دو قرصه نان بود كه بيشتر آن خاكستر بود. شاهد كشتار بيشتر از صد هزار نفر بود به جرم دوستي با اهل بيت. پنجاه و هفت سال در اين دنيا زندگي كرد ولي هر روز از آن براي آن بزرگوار قتلگاهي بود.


والسلام عليه يوم ولد ويوم استشهد ويوم يبعث حياً.

 

 3 نظر

مسجد جامع سجاس

16 آبان 1394 توسط حسيني

مسجد جامع سجاس : مسجد جامع سجاس
همچنانكه مذكور افتاد , منطقه مورد مطالعه در دوره سلجوقي از رونق بيشتري برخوردار بوده و وجود مساجد جامع سجاس , قروه و قلابر از دوره مذكور گواه بر اين ادعاست .

مسجد جامع سجاس در شهر فعلي سجاس در 12 كيلومتري شمال غربي شهرستان خدابنده قرار دارد. آثار و بقاياي تاريخي در اين شهر بيانگر عظمت آن , در دوره هاي مختلف اسلامي است .
مسجد جامع سجاس را ميتوان يكي از آثار برجسته منطقه دانست . اين مسجد به سبك مساجد شبستاني ساخته شده است , آثار قوسهاي فرو ريخته در جرز شمالي , معلوم مي دارد كه ملحقات و محدثات ديگري با شبستان موجود , مجموعه كاملتري را تشكيل مي داده است .

 1 نظر

یک آیه یک پیام

16 آبان 1394 توسط حسيني

هنگامی که در زندگیت برای شادی و خوشبختی دیگران تلاش میکنی،
حتما خداوند کسی را قرار خواهد داد که برای شادی و خوشبختی تو، تلاش کند…

چرا که این قانون خداوند است…

هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ

(سوره الرحمن)
 
آیا جزای نیکی جز نیکی است…؟

 1 نظر

باز هم جمعه ای رفت و باز هم انتظاری دیگر ،

15 آبان 1394 توسط حسيني
باز هم جمعه ای رفت و باز هم انتظاری دیگر ،

مولای من تا کی به امید ظهورت صبحی را به شام وروزی را به هفته وهفته ای را به ماه وماهی را به سال برسانم ودیگر اما شاید تمام شوم و لذت ظهورت را تجربه نکنم هر چند که می دانم ظهورت بهانه ایست برای از بین رفتن حجاب من وتو وگرنه کی پنهان بوده ای که حالا حضور پیدا کنی.

آقای من ومولای من دستم را بگیر که با نیروی تو  روحم از کالبد جسمم بیرون بیاید و به سوی تو با حرص و طمع به پرواز در آید.وتو را با تمام روانم احساس کنم ومرا در این وادی پر از هول وهراس رهایم نکن هر چند که می دانم دستم را با مهربانی تمام گرفته ای .ای پیدای  پنهان

 3 نظر

رهبر فرزانه انقلاب مدّ ظله می فرمایند:

15 آبان 1394 توسط حسيني
رهبر فرزانه انقلاب مدّ ظله می فرمایند:

 

 با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بی زنگار، تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند.

این، همیشه و برای همه نیست؛ برای کسانی است که دلشان را با صفای باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند، والّا کسانی که

دل معاند دارند، بنای برنشنیدن و نفهمیدن دارند، نوای قرآن، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آن ها اثری نمی کند.

 

 1 نظر

پرواز تا خـــــــــــدا

10 آبان 1394 توسط حسيني

شهید فهميده در بيان رهبري


رهبر معظم انقلاب ، مي فرمايند: زنده نگه داشتن ياد حادثه شهادت دانش آموز بسيجي ، شهيد فهميده از اصالت هاي دفاع مقدس مي باشد .مقام معظم رهبري درديدار با خانواده او در رابطه با فداکاري و شجاعت او فرمودند: بروز چنين حوادثي که از تربيت صحيح واصالت هاي خانوادگي است ، صرفا درمحيط هاي اسلامي جلوه گري و نور افشاني مي کند.

 

شهیدفهميده از نگاه شهید آويني

سيد شهيدان اهل قلم ، حاج مرتضي آويني ، در قسمتي از برنامه پنجم روايت فتح با نام شهري درآسمان شهادت محمد حسين فهميده را اين گونه زيبا ترسيم مي کند: خرمشهر، از همان آغاز خونين شهر شده بود. خرمشهر، خونين شهر شده بود. آيا طلعت را جز از منظر اين آفاق مي توا ن نگريست ؟ آنان درغربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيکرهاي شان زير تانک هاي شيطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پيوست . اما… راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمي يابند. گردش خون در رگ هاي زندگي شيرين است . اما ريختن آن در پاي محبوب ، شيرين تر…. شايستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جايي براي ماندن ندارد. شايستگان جاودانانند. حکمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بي انتهاي نور، که پرتوي از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشني بخشيده است.


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

نوجواني جبهه ها را درك كرد… ıllıllı شهید محمد حسین فهمیده ıllıllı


Click the image to open in full size.


نوجواني جبهه ها را درك كرد

بازي پس كوچه ها را ترك كرد


رفت تا خط مقدم تا خدا
رفت تا معنا كند آيينه را


صورتش را با چفيه بسته بود
عزم او انگيزه اي پيوسته بود


مادر پيرش پر از دلواپسي
پشت پايش نور مي ريزد بسي


«دست حق پشت و پناهت اي پسر
دين و ايمان تكيه گاهت اي پسر»


آن بسيجي نبض فردا را گرفت
نبض فردايي فريبا را گرفت


رفت تا در جبهه ها زيبا شود
نيمه گم گشته اش پيدا شود


خاك ايران را حمايت مي نمود
خونفشاني را روايت مي نمود


«تكه اي از آسمان مال من است
راه پرواز من از اين روزن است»


جبهه درها را به رويش باز كرد
او خودش را تا خدا آغاز كرد


بوي باروت و مسلسل، بوي خون
جانفشاني هاي پي در پي، جنون


واحد پول جنون پروانگي است
شعله هاي آتش و ديوانگي است


يورش دشمن، شقايقهاي سرخ
عشق تا اوج دقايقهاي سرخ


تانكها ناگاه پيدا مي شوند
بي خدا يي ها هويدا مي شوند


نوجوان اما پر از دلدادگي است
او پر از انگيزه آزادگي است


داخل دستان او نارنجكي است
واي! اين با زندگي بيگانه كيست؟


او كه اين سان مست و بي پروا شده
او كه اين سان عاشق و شيدا شده


سنگر خود را رها كرد و پريد
پرده هاي خواب و رويا را دريد


تانك دشمن ناگهان آتش گرفت
نقشه گردنكشان آتش گرفت


يك كبوتر از ميان شعله ها
آسمان – پرواز آبي تا خدا


 3 نظر

زندگینامه دانش آموز بسيجي محمد حسين فهميده

10 آبان 1394 توسط حسيني
زندگینامه دانش آموز بسيجي محمد حسين فهميده
 زندگي نامه

وي فرزند محمد تقي است که در خانواده اي مذهبي د ريکي از روزهاي بهاري ارديبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قيام درخانه اي محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکي را همراه ساير فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وي نيز سه سال بعد از شهادت محمد حسين به فوز شهادت نايل آمد، با صفا وصميميت ودر زير سايه محبت و توجه پدر و مادري مهربان ، سپري کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدايي را با يک معلم روحاني طي کرد. سال پنجم ابتدايي واول و دوم راهنمايي را به دليل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراين شهر گذراند. درهمين دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وي نيز، مانند ميليون ها جوان و نوجوان ديگر کشور، دچار تحولات عظيمي گرديد. شخصيت او با داشتن خانواده اي متدين ومذهبي و شرايط خاص شهر مقدس قم و نيز زمينه مساعد روحي به گونه اي شکل گرفت که سرشار از دين و فرهنگ غني اسلام بود.

از عوامل مهم ديگر د رشکل گيري شخصيت او ، نوارها واعلاميه هاي امام بود که قبل از انقلاب به دست او مي رسيد.

شهيد فهميده ، نوجواني خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه زيادي داشت و با وجود اين که به سن تکليف نرسيده بود، نماز مي خواند و احترام خاصي براي والدينش قايل بود و هرگز به آن ها بي احترامي نمي کرد. شيفته و عاشق امام قدس سره بود و با تمام وجود سعي در اجراي فرامين امام قدس سره داشت . او مي گفت : امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسليم او هستم .

هنگام ورود اما م قدس سره به ايران به دليل مصدوم بودن ، موفق به زيارت امام قدس سره نگرديد، اما پس از بهبودي دراولين فرصت به شهر مقدس قم رفته و موفق به ديدار شد. شهيد فهميده ، يکي از هزاران دانش آموز بسيجي کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخي خون شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي افزود. وي دوران کودکي و نوجواني خود را در حالي سپري کرد که هر روز آن همراه حادثه اي بود که در شکل گيري شخصيت او موثر واقع مي شد. او با سرمايه عظميي از فهم و درک انقلابي واسلامي به دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونين شهر قهرمان رسانيد و با اقدامي آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر شهيدان زنده تاريخ ثبت کرد.اين دانش آموز رزمنده بسيجي، با ايمان و بينش عميق واستوارخود در جنگ با دشمن پيش قدم و با نيل به شهادت ، درس شجاعت ، فداکاري و مقاومت را به همه بسيجيان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از اين نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر يا د فرموده و بدين گونه نام و ياد او، منشا حماسه هاي بزرگ شد و تحول عظيمي در شيوه هاي دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ايجاد کرد و راه پيروزي وسرافرازي را يکي پس از ديگري، هموار ساخت . امروز شهيد فهميده به حق الگوي شايسته اي براي دانش آموزان بسيجي و جوانان و نوجوانان کشور مي باشد و ياد آوري اين حماسه مي تواند يادآور دوران دفاع مقدس و ارزش هاي والاي آن زمان باشد.                                                                              

 

عزيمت به سوي جهاد

فهميده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد.او که عشق انقلاب وامام قدس سره را در سر داشت ، خود را به کردستان رساند، ولي به دليل کمي سن، برادران کميته او را باز      مي گردانند و درصدد برمي آيند که در حضور مادرش از او تعهد بگيرند که ديگراز شهرستان کرج خارج نشود. ولي او رضايت نمي دهد و خطاب به آنان مي گويد که خودتان را زحمت ندهيد. اگر امام بگويد، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم . من بايد به مملکت خدمت کنم و اضافه مي کند:  من نمي نويسم و اگربنويسم حرفي دروغ زده ام . حتي با تهديد به زندان حاضر نمي شود تعهد بدهد و بالاخره تنها از مادرش امضا مي گيرند.

درهمان روزهاي  نخست جنگ تحميلي ، محمد حسين تصميم مي گيرد که به جبهه برود وبا متجاوزان بعثي بجنگد . زمزمه رفتن را در خانواده و بين دوستانش مي افکند. دريکي از بيمارستان هاي کرج خود را به يکي از دوستانش که بستري بود، مي رساند و با او خداحافظي مي کند و از جبهه و جنگ براي او مي گويد و تکليف الهي خود را گوشزد مي کند.يک روزکه به بهانه خريد نان از منزل خارج شده بود ، مبلغ 50 تومان را به دوستش مي دهد واز او مي خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصميم خود را براي رفتن به خوزستان به او مي گويد و از وي مي خواهد که تا سه روز به خانواده اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند وسپس آن ها را مطلع کند . دوست ا و يکي ، دو روز بعد خبر را چنين مي دهد که :                    

 من رفتم جبهه نگران من نباشيد.

در تهران يکي از پاسداران کميته متوجه تصميم او مي شده و با وي صحبت و سعي مي کند او را از تصميم خويش منصرف نمايد، اما موفق نمي شود . شهيد فهميده که درعزم خود راسخ بود، خود را به شهرهاي جنوب کشور مي رساند و هرچه تلاش مي کند که همراه گروه يا دسته اي که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمي شود. تا با گروهي از دانشجويان انقلابي دانشکده افسري برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان مي رود واز او مي خواهد که وي را با خود ببرند. فرمانده امتناع مي کند، اما شهيد فهميده ، آن قدر اصرار مي کند تا فرمانده را متقاعد مي کند که براي يک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراين مدت کوتاه هر کاري که پيش مي آيد حسين پيشقدم شده و استعداد و قابليت خود را درهمه کارها نشان مي دهد. درهمين مدت کوتاه حضور درخرمشهر با دوستي که درآن جا پيدا کرده بود، يعني محمد رضا شمس ، هر دو مجروح مي شوند وآن دو را به بيمارستان منتقل مي کنند و علي رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحيت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر بر مي گردد. درحين برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وي از حضور درخط مقدم، چشمان حسين پراز اشک شده و با ناراحتي به فرمانده مي گويد:  

 

 من به شما ثابت مي کنم که مي توانم به خط بروم ولياقت آن را دارم.

او براي اثبات لياقت خود يک با ر به تنها يي به ميان عراقي ها رفته ولباس و اسلحه اي از عراقي ها به دست مي آورد و در هيئت يک عراقي به نيروهاي خودي نزديک مي شود،     به طوري که رزمندگان مشاهده مي کنند که يک عراقي کوچک به طرف آنان مي آيد!       مي خواهند به او شليک کنند، که يکي از آنان مي گويد، صبرکنيد با پاي خودش بيايد تا اسيرش کنيم . هنگامي که نزديک مي شود، مي بينند حسين است که خواسته ثابت کند که    مي تواند با دست خالي هم با عراقي ها بجنگد و شهامت ولياقت حضور در خط مقدم را دارد.

مسوول گروه که به توانمندي و توانايي واراده پولادين حسين براي رزم د رجبهه اعتماد واطمينان پيدا مي کند، به او اجازه ماندن د رجبهه را مي دهد.

کيفيت شهادت

از آن پس او به اتفاق دوست شهيدش محمد رضا شمس ، دريک سنگر قرار داشتند تا درهجوم عراقي ها به خرمشهر محاصره مي شوند.محمد رضا شمس ، دوست و هم سنگر حسين زخمي مي شود و حسين با سختي و زحمت زياد او را به پشت خط مي رساند و به سنگر خود بر مي گردد و مي بيند که تانک ها ي عراقي    ( ظاهرا 5 دستگاه ) به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده ودر صدد محاصره آن ها هستند.حسين درحالي که تعدادي نارنجک به کمرش بسته و در د ستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت مي کند. تيري به پاي او مي خورد واز ناحيه پا مجروح مي شود. اما زخم گلوله     نمي تواند از اراده محکم و عزم پولادين او جلوگيري نمايد. بدون هيچ دغدغه  و ترديدي تصميم خود را عملي مي کند واز لا به لاي امواج تير که از هر سو به طرف او مي آمد، خود را به تانک پيشرو مي رساند وآن را منفجر مي کند و خود نيز تکه تکه مي شود . افراد دشمن گمان مي کنند که حمله اي از سوي نيروهاي ايراني صورت گرفته است ، جملگي روحيه خود را مي بازند و با سرعت تانک ها را رها کرده و فرار مي کنند. در نتيجه ، حلقه محاصره شکسته مي شود و نيروهاي کمکي هم  مي رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان  پاک سازي مي کنند.                              

فهميده در بيان رهبري

رهبر معظم انقلاب ، مي فرمايند: زنده نگه داشتن ياد حادثه شهادت دانش آموز بسيجي ، شهيد فهميده از اصالت هاي دفاع مقدس مي باشد .مقام معظم رهبري د رديدار با خانواده او در رابطه با فداکاري و شجاعت او فرمودند: بروز چنين حوادثي که از تربيت صحيح واصالت هاي خانوادگي است ، صرفا درمحيط هاي اسلامي جلوه گري و نور افشاني مي کند.                              

فهميده از نگاه آويني

سيد شهيدان اهل قلم ، حاج مرتضي آويني ، در قسمتي از برنامه پنجم روايت فتح با نام شهري درآسمان شهادت محمد حسين فهميده را اين گونه زيبا ترسيم مي کند: خرمشهر، از همان آغاز خونين شهر شده بود. خرمشهر، خونين شهر شده بود. آيا طلعت را جز از منظر اين آفاق  مي توا ن نگريست ؟ آنان درغربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيکرهاي شان زير تانک هاي شيطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پيوست . اما… راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمي يابند. گردش خون در رگ هاي زندگي شيرين است . اما ريختن آن در پاي محبوب ، شيرين تر…. شايستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جايي براي ماندن ندارد. شايستگان جاودانانند. حکمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بي انتهاي نور، که پرتوي از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشني بخشيده است.                   

 خبر شهادت حسين فهميده

صداي جمهوري اسلامي ايران با قطع برنامه هاي خود اعلام مي کند که نو جواني سيزده ساله با فداکاري زير تانک عراقي رفته آن را منفجر کرده و خود نيز به شهادت رسيده است . امام قدس سره در پيامي که به مناسبت دومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي صادر مي کنند، جملات معروف خود را پيرامون او مي فرمايند: رهبر ماآن طفل سيزده ساله اي است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زير تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد.

به اين ترتيب و با اين کلمات ، حسين و فداکاري و شجاعت او جاودانه شد. بقاياي پيکر شهيد حسين فهميده دربهشت زهرا، قطعه 24، رديف 44، شماره 11، به خاک سپرده مي شود.

 1 نظر

یا حسین!

10 آبان 1394 توسط حسيني
 

دارد تمام میشود آقا عزای تو
و کم گریه کرده ایم محرم برای تو

شبهاي آخر است گدا را حلال كن
اين هم بساطِ نوكر ِ بي دست و پاي تو

دارد چه زود سفره ي تو جمع می شود
هستم هنوز سائل ِ آب و غذای تو

مارا ببخش گريه ي سيري نكرده ايم
چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزاي تو

 هر روز، روز ِ تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو

میل ِ دوبارگيِّ بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو

 کی دست خالی از در این خانه رفته است؟!
 دستِ پُر است تا به قیامت گدای تو

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو

گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو

تازه به شام میرسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشت طلای تو

اجرا شده توسط حاج منصور ارضي در شب 29 محرم

 نظر دهید »

آنچه که در جامعه امروزی کمرنگ شده . . ."وجدان کاری"

10 آبان 1394 توسط حسيني
آنچه که در جامعه  امروزی کمرنگ شده . . ."وجدان کاری"

پیوند: http://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=3&ved=0CDMQFjACahUKEwjagLSsnu7IAhUCthoKHQzdC6o&url=http%3A%2F%2Fwww.bpj.ir%2Ffiles%2FContent%2Ffarhangi%2Fmaghalat%2F%25D8%25A8%25D8%25B1%25D8%25B1%25D8%25B3%25D9%258A%2520%25D9%2585%25D9%258A%2

بررسي ميزان تاثير و نقش عوامل مؤثّر بروجدان
چكيده
وجدان كاري عاملي است كه باعث ايجاد نظم در كار و حس انجام وظيفه در افراد مي شود. توجه به مفهوم وجدان
كاري در سازمانها، توجه به اخلاق و روابط انساني است؛ زيرا اخلاق، تعهد ايجاد م يكند و باعث مي شود، افراد نسبت به
وظايف و رفتار شغلي خود به بهترين شكل و بدون وجود عامل كنترل خارجي حساس باشند. وجود وجدان كاري در يك
سازمان باعث افزايش سطح بهره وري، تحقّق توسعهٔ پايدار، تحول فرهنگي انسان، ثبات مديريت ونظم اقتصادي مي گردد.
عوامل متعددي در ابعاد مختلف بر وجدان كاري مؤثّر است. هدف از پژو هش حاضر بررسي ميزان تأ ثير و نقش عوامل
فرهنگي- اجتماعي، فردي – شخصيتي و خانوادگي بر وجدان كاري از نظر دانشجويان است. طرح تحقيق حاضر توصيفي از
نوع همبستگي است. نمونهٔ مورد پژوهش 800 نفر از دانشجويان دانشگاههاي دولتي شهر اصفهان شامل دانشگاه صنعتي،
دانشگاه علوم پزشكي و دانشگاه اصفهان بودند كه با استفاده از روش نمونه گيري متناسب با حجم ( 438 دختر و 362 پسر)
انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهٔ محقّق ساخته ،شامل 45 سؤال در سه بعد (فرهنگي – اجتماعي، فردي – شخصيتي و
خانوادگي ) بود. نتايج حاصل از اجراي پرسشنامه با استفاده از روش ضريب همبستگي چند گانه (رگرسيون) مورد تجزيه و
تحليل قرار گرفت. يافته ها نشان داد كه عوامل فرهنگي – اجتماعي در درجه اول و سپس عوامل فردي – شخصيتي و
همچنين، از ميان عوامل جمعيت شناختي فقط عامل جنسيت در عوامل .(p<0/ خانوادگي به ترتيب بر وجدان كاري مؤثّرند( 05
مؤثّر بر وجدان كاري اثرمعناداري داشت.
واژه هاي كليدي: عوامل فرهنگي – اجتماعي، عوامل فردي- شخصيتي، عوامل خانوادگي، وجدان كاري

 نظر دهید »

نماز کلید بهشت

10 آبان 1394 توسط حسيني
نماز کلید بهشت

راهكار هاي جذب دانش آموزان به نماز جماعت در مدارس

-تکریم وشخصیت دادن به دانش آموزان

- ایجادرفتار دوستانه برای شرکت در نماز  و نبود زور و اجبار

-نشاط آفرینی فرهنگی و اعتقادی و خود باوری در دانش آموزان

ایجاد سرویس های بهداشتی مجهز در مدارس

-ایجاد رابطه قوی دینی بین معلم و دانش آموز

-رفتار و کردار عملی کادر مدرسه

-داشتن نمازخانه جذاب و عالی و استفاده از رنگ های دلپذیر

-داشتن کتابخانه غنی با کتاب های سودمند در خصوص نماز

باز گو نمودن اهمیت و ضرورت نماز به اولیا دانش آموزان

-نام گذاری کلاس ها و گرو هها با آثار نماز

-اجرای مسابقات مختلف در خصوص نماز و اهدا جوایز به دانش آموزان برتر

-پخش صدای اذان در آموزشگاه به هنگام اوقات شرعی با بلندگو

-داشتن دوستان دینی در مدرسه

-ورود دانش آموزان به نماز خانه با اسقبال صورت گیرد(پخش گلاب)

-شرکت معلمین ،مدیر،معاون، در کنار دانش آموزان در نماز جماعت

-حضور مرتب و همیشگی کادر مدرسه در نماز

-برگزاری نمایشگاه در خصوص نماز از آثار دانش آموزان

-برگزار ی کلاس های ضمن خدمت برای عوامل اجرایی آموزشگاه

-توزیع کتب دینی و اخلاقی ساده

-برگزاری همایش برای همکاران در خصوص نماز

-معرفی دانش آموزان نماز گزار و تشویق آنان در حضور دیگران

-تشویق به موقع همکاران موفق در مورد نماز

-دادن هدیه به هنگام نماز به دانش آموزان

-استفاده از رنگهای آرامش بخش در تزینات نما خانه

-استفاده از دانش آموزان خوش صدا برای اذان و ….

-استشمام بوی عطر و گلاب و نورپردازی جالب نمازخانه

- پخش فیلم های آموزنده در آموزشگاه در خصوص نماز

-اجرای برنامه های متنوع در بین نماز (نمایش،سرودو…)

-ارتباط مستمر با مساجد و نماز جمعه

-شرکت هفتگی یا ماهانه اولیا در نماز جماعت مدرسه

-بیان احادیث شیوا وبلیغ در خصوص نماز

-شرکت هفتگی یا ماهانه مسئولین اداری در نماز جماعت مدرسه

-استفاده از روحانیون جوان و شاداب و تاثیر گذار

-هم خوانی سوره های نماز در مراسم آغازین یا آغاز همایش ها و برنا مه های آموزشگاه

-داشتن سخنرانی کوتاه و مفید دربین نماز ها

-پیروی از اصل مجاورت (وجود کتابخانه و نوار خانه ویا دفتر آموزشگاه در کنار نماز خانه)

-اقامه نماز در منزل توسط والدین

-ایجاد احساس خوشایند در دانش آموز در پایان هر نماز

-برگزاری همایش نماز برای دانش آموزان

-به کار گیری شیو های جذاب در برپایی نماز جماعت آموزشگاه

-برگزاری همایش نماز برای اولیا

-بیان خاطره های نماز از زبان مسئولین

-داشتن کفتگوی صمیمی با دانش آموزان در خصوص نماز

-جذب تدریجی دانش آموزان وآموزش صحیح به آنان

-داشتن میزگرد دانش آموزی در خصوص نماز با رهبری کادر مدرسه

-داشتن گفتگو های خصوصی  با دانش آموزان و استفاده از کلمات محبت آمیز

-فعال نمودن شورای مدرسه و انجمن اولیا وداشتن مصوبات اجرایی در خصوص نماز

- داشتن اعتدال ومیانه روی در آموزش دانش آموزان

-ارائه الگوی عملی مناسب به دانش آموزان

-شنا خت روحیات فردی دانش اموزان

-معرفی چهر های برتر دینی و  ذکر موفقیت های آنان

-برگزاری مسابقات ورزشی در خصوص نماز  

-برگزاری اردو های زیارتی و سیا حتی

-برگزاری کلاس های آموزش خانواده در خصوص      نماز                                     

-انتخاب بهترین زمان آموزشگاه بعد از اوقات شرعی برای نماز

-پرهیز از سخنرانی های سیاسی و…در مابین نماز          

-بیان داستا نها و قصه های در خصوص نماز

- تزیین سالن و نماز خانه با احادیث در خصوص نماز

   استفاده ازتمثیل و شعر و ادبیات در سخنرانی در خصوص   نماز                  

-بیان آثارعلمی روانی و اخلاقی نماز

-معرفی دانش آموزان نماز خوان و مومن به صورت منطقه ای به کلیه مدارس

-شرکت در نماز جمعه با شکوه خاص واستقبال گرم از آنان

-چاپ عکس دانش آموزان نماز خوان در جراید محلی

-فیلمبرداری از مراسم نماز جماعت آموزشگاه

-ارائه سی دی های آموزشی به دانش آموزان در خصوص نماز

-دادن کارنامه نما زبه دانش آموزان و اولیا در پایان هر ترم

-اختصاص زمان کوتاهی در آغاز کلاس به بیان آثار نماز توسط همه دبیران در کلاس

-نظر خواهی از اولیا و دانش آموزان در خصوص چگونگی اجرای نماز جماعت آموزشگاه

 –تبیین اثرات نماز

-آوردن استدلال های قرآنی در خصوص نماز

اختصاص دو روز در هفته در مراسم آغازین به مباحث نماز

-رفع موارد ملال آور و خسته کننده و عوامل حواس پرتی در برگزاری نماز

 

-داشتن صبر و انعطاف دربرابر اشتباهات دانش آموزان

موانع برگزاري نماز جماعت در مدارس

در امر معرفی نماز و اثرات آن کوتاهی می گردد

عادت نداشتن به نماز از دوران کودکی

دوستی با افراد حریص و دنیا  پرست و نماز نخوان

-ترجیح دادن تفریح و سرگرمی به نماز

-شر کت در مجالس  فاسد و غیر موازین اخلاقی

-نداشتن الگو ی مناسب

-انجام گناه فردی و اجتماعی

-معرفی نکردن الگوی مناسب عملی از طرف مرسه

-عدم درک صحیح دانش آموزان از جایگاه نماز

-عملی نبودن افکار و رفتار دبیران و مسئولین مدرسه در خصوص نماز (شعاری و گفتاری

سخت گیر ی در مدارس برای نماز

-مداومت نداشتن برگزاری نماز جماعت در مدارس

-یک نواخت و تکراری بودن برگزاری نماز جماعت مدارس

رفتار نامناسب  برخی مبلغان دینی

-برخورد نامناسب مسئولین آموزشگاه در مقابل اشتباهات دانش آموزان

-اجباری بودن و جبر و زور در برگزاری نماز

-اهمیت ندادن برخی مدیران و دبیران در خصوص نماز

-تناقض بین رفتار و عمل کادر آموزشگاه

-نا مناسب بودن زمان برگزاری نماز جماعت درمدارس

-عدم تشویق به موقع خود مربیان به دلیل فعا لیتها

-توجه بیشتر به دانش آموزان منضبط و نماز خوان

اهمیت ندادن بعضی خانوادها به امر نماز

-عدم تفویض اختیار به دانش آموزان

نبود کلاسهای آموزشی صحیح و قابلیت اجرایی داشتن در مدارس برای مربیان

-عدم با تجربه بودن بعضی از مربیان

-نداشتن صبر و حوصله و تحمل برخی مدیران و مربیان

-عدم برقراری ارتباط صحیح بین امام جماعت و دانش آموزان

-بهانه نبود تجهیزات و عدم استفاده از حداقل امکانات 

-سخنرانی های تکراری و طولانی در نماز

-نبود وضو خانه مرتب و تمیز در مدارس

-عدم برنامه ریزی درست برای برگزاری نماز جماعت

عدم اختصاص بهترین مکان مدرسه به نمازخانه

-نبودن نماز خانه مناسب

- عدم نظارت دقیق و ارزیا بی از فعالیت های مدارس

-عدم وجود امام جماعت ثابت در مدارس

-عدم استفاده از نظرات کارشناسان و دبیران صاحب نظر

-اکتفا به ظواهر نماز

-فعال نبودن ستاد های تربیتی مدارس

-عدم شرکت بعضی دبیران در نماز جماعت

فعال نبودن تشکل های دانش آموزی در مدارس

- زیبا نبودن نماز خانه و نداشتن تجهیزات لازم

-عدم تشویق صحیح دانش آموزان

-نداشتن انگیزه قوی

-نبود تابلوی نماز در  برخی مدارس

-ضعف شناخت و کاستی وتنبلی

-عدم ارتباط مدارس با مساجد محل

-غلبه هوای نفس و ایمان ضعیف

-نگفتن احادیث تاثیر گذار در خصوص نماز به دانش آموزان

-احساس عدم دسترسی به خواسته های خود و نا امیدی از در گاه خداوند

-عدم برگزاری اردوهای مختص نماز

-تاثیر فرهنگ غرب

-نبود برنامه های جذاب نماز در برنا مه های مورد علاقه دانش آموزان در صدا و سیما

-غافل بودن از پاداشهای نماز جماعت

-نبود میزگردهای دانش آموزی در خصوص نماز

-دید گاه های جناحی امام جماعت

-استفاده نکردن از تمثیل و شعر در سخنررنی در خصوص نماز

-ایجاد انگیزه ناقص و غلط در دانش آموزان

-عدم شرکت  برخی دبیران ریاضی و…. در نماز

-تفکر عقب افتادگی در درس با حضور در برنا مه های اعتقادی

-نبود برنامه های فرهنگی و اعتقادی صحیح                

-داشتن دوستان بی حوصله و بی انگیزه و بی ایمان

-داشتن پدر ومادر  بزهکار و غیر اخلاقی   

-بیگانه بودن برخی اولیا با نماز   

-بی روح بودن نمازجماعت مدارس

-مسخره نمودن دانش آموزان نمازگزار

-عدم اجرای برنامه های متنوع در نماز جماعت

 نظر دهید »

چرا ۱۳ آبان روز دانش آموز است؟

10 آبان 1394 توسط حسيني

جامدادی.آی آر: صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ ه.ش دانش آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند رو به سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شکن خویش به جهان اعلام نمایند.

80389912-3333912

این جوانان پرشور گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند

دانش آموزان در کناره نرده ها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدس “الله اکبر” آنان فضا را می شکافت و تا فاصله های دور طنین می انداخت.

ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب کردند. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشیدند، صدای خود را رساتر کردند و با فریاد دشمن شکن “الله اکبر” لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند.

در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با  فریاد الله اکبر و با شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شکست کشاندند.

در این واقعه ۵۶ تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.

امام خمینی (ره) در پیامی که به همین مناسبت از پاریس برای امت قهرمان ایران فرستادند، فرمودند:

“عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است. ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام… صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم”.

12200_889

از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته میشود.

***

IMAGE634874590008679969

واقعه به نقل از یک شاهد عینی:

“شنبه ۱۳ آبان سال ۱۳۵۷ ساعت ۱۱ صبح، بیش از هفت هزار دانش آموز و دانشجو و دیگر طبقات مردم در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده و عده ای سرگرم تماشای نمایشگاه عکس بودند و گروهی به سخنرانی گوش می کردند که ناگهان یک کپسول گاز اشک آور در هوا چرخید و روی زمین دانشگاه فرود آمد.

عده ای سراسیمه به سوی در ورودی دانشگاه دویدند، ولی در همین موقع صدای تیراندازی بلند شد. سربازان از  پشت میله های دانشگاه به سوی مردم شلیک کردند. هنوز فریادهای “نترسید تیراندازی هوایی است” بلند بود که دانشجویی به زمین غلتید، از این لحظه به بعد دانشگاه و خیابان های اطراف آن مبدل به صحنه جنگ و گریز شد.

دانشجویان و دانش آموزان قصد داشتند آن روز به سوی منزل مرحوم آیت الله طالقانی راه پیمایی کنند. درست هنگامیکه عزم خروج از دانشگاه کردند با تیراندازی نیروها مواجه شدند و به دنبال آن دانشگاه صحنه برخوردهای خونین شد. مجروحان توسط دانشجویان به بیمارستان منتقل شدند.”

در همان ساعات اولیه نیروهای ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجویان و دانش آموزان برای مقابله با این حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پیشروی در دانشگاه آنجا را ترک کردند.

با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حکومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان انقلاب را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابانهای اطراف پراکنده شدند. تظاهر کنندگان در چند نقطه  خیابانهای جمهوری اسلامی و ولی عصر (عج) و خیابان های منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اکبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات می دادند.

ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حکومت نظامی بر روی دانشجویان و دانش آموزان که در داخل دانشگاه بودند، تیراندازی کردند که در همان لحظات اول عده ای از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاکاردهایی که در آن شمار کشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن  شعار الله اکبر خمینی رهبر به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز مأموران نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت …”

 نظر دهید »

مراسم تا سوعای حسینی در میدان امام حسین(ع)شهر قیدار+عكس

02 آبان 1394 توسط حسيني
مراسم تا سوعای حسینی  در میدان امام حسین(ع)شهر قیدار+عكس

مراسم تاسوعای حسینی به یاد حضرت عباس(ع) در میدان امام حسین(ع)شهر قیدار برگزار شد.لازم به ذکر است این برنامه به صورت زنده از شبکه اشراق و شبکه سه سیما درحال پخش بود….

ادامه »

 3 نظر

شهید۱۶ سا له تازه تفحص شده قید اری

02 آبان 1394 توسط حسيني
شهید۱۶ سا له تازه تفحص شده قید اری

درشب ششم ماه محرم مراسم وداع با شهید محمد محمدی،شهید۱۶ ساله تازه تفحص شده قیداری با حضور مسئولین و اقشار مختلف مردم شهرستان خدابنده در مسجد فاطمه الزهراء و بیت العباس شهر قیدار برگزار شد.این برنامه معنوی با شکوه همراه با قرائت قرآن،مداحی و عزاداری برای سید وسالار شهیدان،امام حسین(ع) همراه بود و مردم حاضر در این برنامه یک بار دیگر با شهدا بویژه شهید محمدی تجدید میثاق کردند.

ادامه »

 2 نظر

مراسم نهضت ما زنده ایم +عكس

02 آبان 1394 توسط حسيني
مراسم نهضت ما زنده ایم +عكس

مراسم نهضت ما زنده ایم با حضور دختران سجاسی در سالن کتابخانه شمس بخش سجاسرود شهرستان خدابنده برگزار شد.در آغازين روزهاي ماه محرم،مراسم نهضت ما زنده ایم با حضور دختران سجاسی در سالن کتابخانه شمس بخش سجاسرود شهرستان خدابنده برگزار شد.

در این مراسم در ابتدا محمدی رئیس اداره آموزش و پرورش بخش سجاسرود به میهمانان خیر مقدم گفت و در ادامه حجت السلام جعفری ضمن تسلیت به مناسبت ماه محرم و سوگواری حضرت اباعبداله الحسین(ع)به بیان فلسفه قیام عاشورا پرداخت و گفت:امام حسین(ع) برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد.

وی افزود: نماز برای امام حسین(ع) از اهمیت ویژه ای برخور دار بود به گونه ای که ایشان در ظهر عاشورا با وجود اینکه دشمن تیراندازی می کرد باز نماز ظهر را اقامه کردند.

امام جمعه شهر ضیاءآبادخطاب به جوانان گفت:جوانان جامعه ما با ایمان هستند و دشمن نیز این مطلب را به خوبی می داند و لذا سعی دارد از طریق فضای مجازی و ماهواره و اینترنت که امروزه کاربرد زیادی دارد اعتقادان مذهبی و عشق و علاقه به ائمه بویژه امام حسین(ع) را کمرنگ کند یا ازبین ببرد ولی با حضور جوانان در هیئت های مذهبی دشمنان در رسیدن به اهداف شومشان ناکام می مانند.

در این برنامه،دختران شهر سجاس با اجرای سرود های حماسی و سوگند نامه اعلام کردند که ضمن حفظ حجاب و عفت خود برای ساختن ایران و دفاع از انقلاب اسلامی و ارزشهای والای آن زنده اند و گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب هستند .

ادامه »

 نظر دهید »

مراسم عزاداری کودکان عاشورائی در خدابنده+تصاویر

02 آبان 1394 توسط حسيني
مراسم عزاداری کودکان عاشورائی در خدابنده+تصاویر

به مناسبت ایام ماه محرم،نوآموزان پیش دبستانی آرمان شهر قیدار برای امام حسین(ع) و یاران با وفایش عزاداری کردند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از اشراق24،به مناسبت ایام ماه محرم،نوآموزان پیش دبستانی آرمان شهر قیدار برای امام حسین(ع) و یاران با وفایش عزاداری کردند.

این برنامه که به یاد کودکان تشنه لب صحرای کربلا به خصوص حضرت علی اصغر(ع) با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت توسط مدیر و معلمان و حوزه بسیج دانش آموزی حضرت رقیه(س)شهر قیدار به همراه سینه زنی و پخش آش نذری همراه بود.

ادامه »

 نظر دهید »

اجرک الله یا بقیه الله

01 آبان 1394 توسط حسيني
اجرک الله یا بقیه الله

ای داغدار اصلی این روضه ها بیا

صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا


تنها امید خلق جهان یابن فاطمه

ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

اجرک الله یا بقیه الله

 


بالا گرفته ایم برایت دو دست را

ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا


فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای

دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا


از هیچکس به جز تو نداریم انتظار

بر دستهای توست فقط چشم ما بیا


هفته به هفته می گذرد با خیال تو

پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا


بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای

ای خون جگر ز قامت زینب بیا


عرض ارادت کم ما را قبول کن

امسال هم محرم ما را قبو ل كن.

 2 نظر

درخواست مهلت در عصر تا سوعا

01 آبان 1394 توسط حسيني

پیوند: http://makarem.ir/index.aspx?lid=0

پرسش : چرا امام حسین(علیه السلام) عصر تاسوعا نجنگید و آن را به صبح عاشورا موکول کرد؟

پاسخ تفصیلی: پس از بى نتیجه ماندن راه هاى مسالمت آمیز و تسلیم ناپذیرى امام حسین(علیه السلام)، عمرسعد براى گرفتن بیعت اجبارى و یا کشتن امام و یارانش در عصر تاسوعا فرمان حمله را صادر کرد. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى اباعبدالله(علیه السلام) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان امام(علیه السلام) رسید.
حضرت عبّاس بن على(علیه السلام) محضر امام(علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید».
امام حسین(علیه السلام) برخاست و فرمود: «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ»؟؛ (اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟).
«قمر بنى هاشم» عبّاس، با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟».
گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید [به طور کامل تسلیم شوید] یا آماده کارزار باشید.
عبّاس فرمود: «شتاب مکنید تا نزد [برادرم] ابى عبدالله(علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم».
آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به ابى عبدالله(علیه السلام) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن».
عبّاس(علیه السلام) به تنهایى نزد امام(علیه السلام) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند.
هنگامى که عبّاس(علیه السلام) پیام ابن سعد را به عرض امام(علیه السلام) رساند، امام(علیه السلام) به برادر خطاب کرد و فرمود: «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»؛ (نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم).
عبّاس(علیه السلام) سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى که رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود: «اى مردم! ابا عبدالله(علیه السلام) یک امشب را از شما مهلت مى خواهد».
پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایى ردّ و بدل شد تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: سبحان الله! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایى مى کردند، سزاوار بود که بپذیرى. قیس بن اشعث گفت: «درخواست آنها را بپذیر، به جانم سوگند! که آنان بیعت نخواهند کرد و فردا با تو خواهند جنگید». ابن سعد گفت: به خدا سوگند! اگر بدانم که چنین کنند هرگز این شب را به آنان مهلت نمى دهم!
در روایتى از على بن حسین(علیه السلام) آمده است که فرمود: «فرستاده عمرسعد نزد ما آمد و در جایى که صدایش به گوش مى رسید ایستاد و گفت: «ما تا فردا به شما مهلت مى دهیم، اگر تسلیم شدید شما را نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم برد و اگر سرباز زدید، از شما دست نخواهیم کشید».(1).(2)

پی نوشت:
(1). تاریخ طبرى، ج 4، ص 315-316 و بحارالانوار، ج 44، ص 391-392 (با مختصر تفاوت).
(2). گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص389.

تاریخ انتشار: « 1394/08/01 »

 

 

 1 نظر

تبليغ در دورا ن محرّم . .

30 مهر 1394 توسط حسيني
تبليغ در دورا ن محرّم . .

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون – 22 آذر ماه 1388

… اين را هم من در مورد تبليغ در دوران محرّم - كه حالا در پيش هست - عرض بكنم كه بعضى حالا ممكن است بگويند شما ميخواهيد نهضت امام حسين را بيان بكنيد، خيلى خب، برويد بيان كنيد، ديگر روضه‌خوانى و گريه و زارى و اينها چيست؟ برويد بنشينيد بيان كنيد كه حضرت اين كار را كردند، اين كار را كردند، هدفشان هم اين بود. اين، خيلى فكر خطائى است، نگاه غلطى است. اين عاطفه‌ى نسبت به اولياء خدا، اولياء دين، اين پيوند عاطفى، پشتوانه‌ى بسيار ارزشمند پيوند فكرى و پيوند عملى است. بدون اين پشتوانه، خيلى سخت ميشود در اين راه حركت كرد. اين پيوند عاطفى، خيلى مهم است. اينى كه امام راحل (رضوان اللَّه عليه) فرمودند عزادارى به سبك سنتى، اين يك حرف از روى عادت نبود؛ حرف بسيار عميقى است؛ ژرف‌نگرانه است. ببينيد در قرآن نسبت به اولياء الهى سه تعبير وجود دارد:

يك تعبير، تعبير ولايت است؛ «انّما وليّكم اللَّه و رسوله و الّذين امنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزّكوة و هم راكعون»؛(8) بحث ولايت. معلوم است كه پيوند، ارتباط، معرفت، اينها داخل در زيرمجموعه‌ى ولايت است.

يك بحث، بحث اطاعت است؛ «اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر منكم»؛(9) اطاعت رسول و اطاعت اولى‌الامر. اين، در عمل است. در ميدان عمل بايد اطاعت كرد، پيروى كرد.

اما يك بحث سومى وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلكم عليه اجرا الّا المودّة فى القربى».اين مودت چيست ديگر؟ ولايتِ اينها را داشته باشيد، اطاعت هم از اينها بكنيد؛ مودت براى چيست؟ اين مودت، پشتوانه است. اگر اين مودت نباشد، همان بلائى بر سر امت اسلامى خواهد آمد كه در دورانهاى اول بر سر يك عده‌اى آمد كه همين مودت را كنار گذاشتند، بتدريج اطاعت و ولايت هم كنار گذاشته شد. بحث مودت خيلى مهم است. اين مودت، با اين ارتباطات عاطفى حاصل ميشود؛ ماجراى مصيبتهاى اينها را گفتن، يك جور ايجاد ارتباط عاطفى است؛ ماجراى مناقب اينها و فضائل اينها را گفتن، يك جور ديگر پيوند عاطفى است.

بنابراين، اين عزادارى‌هائى كه انجام ميگيرد، اين گريه و زارى‌اى كه ميشود، اين تشريح حوادث عاشورا كه ميشود، اينها چيزهاى لازمى است. يك عده از موضع روشنفكرى نيايند بگويند آقا، اينها ديگر لازم نيست. نه، اينها لازم است؛ اينها تا آخر لازم است؛ همين كارهائى كه مردم ميكنند. البته يك شكل‌هاى بدى وجود دارد كه گفته‌ايم؛ مثل قمه زدن كه گفتيم اين ممنوع است، نبايد اين كار انجام بگيرد؛ اين، مايه‌ى دراز شدن زبان دشمنان عليه دوستان اهل‌بيت است. اما همين عزادارى متعارفى كه مردم ميكنند؛ دسته‌جات سينه‌زنى راه مى‌اندازند، عَلَم بلند ميكنند، اظهار محبت ميكنند، شعار مينويسند، ميخوانند، گريه ميكنند؛ اينها ارتباط عاطفى را روزبه‌روز بيشتر ميكند؛ اينها خيلى چيزهاى خوبى است. …

*****

 1 نظر

بسوزان هر طریقی می پسندی . . .

30 مهر 1394 توسط حسيني
بسوزان هر طریقی می پسندی   . . .

تسلیماً لامرک

بسوز ای عشق, جان و پیکر از من                          نماند تا که جز تو دیگر از من

بسوزان هر طریقی می پسندی                              که آتش از تو و خاکستر از من

به بال خود پریدم من در این دام                              بسوزان در قفس بال و پر از من

بکش چون صید و در خونم بغلطان                          تماشا کردن از تو پرپر از من

ندارم چون متاعی دیگر ای عشق                         بگیر این دست و این انگشتر از من

 نظر دهید »

گویا هنوز باور زینب نمیشود . . .بما ند بقيه اش !....

30 مهر 1394 توسط حسيني

 

بسم رب الحسین(ع)

حسین جان!

برای سينه زدن رخصتی بده آقا‏

به دست خسته ی من قدرتی بده آقا‏

شبيه سال گذشته دوباره آمده ام

برای خوب شدن فرصتی بده آقا‏…

****************

گویا هنوز باور زینب نمیشود

بر سینه ی امام …

بماند بقیه اش!

از یک نفر چقدر غنیمت گرفته اند!

در دست هر کدام …

بماند بقیه اش!

پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته

در بین ازدحام …

بماند بقیه اش!

راحت شد از ح س ی ن همین که خیالشان

شد نوبت خیام …

بماند بقیه اش!

السلام علی الشیب الخضیب…

(سلام برآن محاسن به خون خضاب شده)زيارت ناحيه

بماند بقیه اش!

بماند بقیه اش!

بماند بقیه اش!…

 

 

 نظر دهید »

خدا یا د وسم د ا ری . . . ؟؟؟

30 مهر 1394 توسط حسيني
خدا یا د وسم  د ا ری . . . ؟؟؟

خدایا خودت گفتی:
کسی که منو دوست داره ، عاشقم می شه.

و کسی که عاشق من بشه ، من عاشق اون ميشم.

و کسی که من عاشق اون بشم ، می کشمش.

و کسی که من انو بكشمش، ديه داره و ديه او بر من است .

من ديه او هستم.

. . . . . خدایا دوسم داری . . . ؟؟؟

نمیشه عاشقم باشی؟؟؟؟

مگه ما . . . .  دل نداریم؟؟؟؟؟

اللهم الرزقنا…

**************************************************************************

در این غوغای شهر ،وقتی دلت میگیرد

وقتی دلت سیر می شود از همه ی دنیا

وقتی تمام شهر غریبه می شوند و تو را نمی فهمند

گریه هایت را نمی بینند

فریادهایت را نمی شنوند

از گفتن،از رفتن،از شهید،از شهادت….

وقتی دلت لک می زند برای روربه روی ضریح حسین(ع)

دلت لک می زند برای قتلگاه،تل زینبیه(س)،کف العباس(س)….

لک می زند برای شلمچه،طلاییه،فکه…فکه…فکه…

نزديكترين  جایی که می تواند تو را وصل کند “گلزار شهدای گمنام” شهر است…

آنجا آخر دنیاست…

 

 

 نظر دهید »

متن كا مل نا مه مقا م معظم رهبري به رئيس جمهور در موضوع برجا م.

29 مهر 1394 توسط حسيني
متن كا مل نا مه مقا م معظم رهبري به رئيس جمهور در موضوع برجا م.

پیوند: http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=31168: ادامه در لينك

جناب آقای روحانی
رئیس‌جمهور اسلامی ایران و رئیس شورای عالی امنیّت ملّی (دامت توفیقاته)با سلام و تحیّت؛
اکنون که موافقت‌نامه‌ی موسوم به «برجام» پس از بررسی‌های دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی، کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیون‌ها و نیز در شورای عالی امنیّت ملّی، سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم تا جنابعالی و دیگر دست‌اندرکارانِ مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملّی و مصالح عالیه‌ی کشور در اختیار داشته باشید.ادامه در لينك

 نظر دهید »

روزی که حسین! بر تو من گریه کنم ،سوگند به تو که بهترین روز من است ....عاشورای حسینی تسلیت باد.

29 مهر 1394 توسط حسيني
روزی که حسین! بر تو من گریه کنم ،سوگند به تو که بهترین روز من است ....عاشورای حسینی تسلیت باد.

پیوند: http://www.google.com/url?q=http://www.aviny.com/Occasion/ahlebeit/imamhosein/moharram/88/10/vijename.aspx&sa=U&ved=0CCAQFjAFahUKEwiEuarp8tPIAhUrlXIKHbG0Cts&usg=AFQjCNH4_eCldP-pxfz2b1N9MyjfCQBTsA

ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣیخوﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ،ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩﮐﺮﺑﻼﺭﺍ،ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ،


قصه ﯾﮏ ﻇﻬﺮﻏﻤﮕﯿﻦ،ﮔﺮﻡ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ،ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ،ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ،


ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ،میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ساله


ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ… ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ

 


 نظر دهید »

نزدیکترین راه به الله حسین است .

29 مهر 1394 توسط حسيني
نزدیکترین راه به الله حسین است .

 

 

 

منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ، بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است

 

از مردم گمراه جهان راه مجویید ، نزدیکترین راه به الله حسین است . . .

السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلى علی بن الحسین
وعلى أولاد الحسین
وعلى أصحاب الحسین

 

 نظر دهید »

کوچکترین شهید ایران در خاک خدابنده (قيدار) آرمیده است.

28 مهر 1394 توسط حسيني

پیوند: http://khodabandehcity.parsiblog.com/Posts/265/منبع

 

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان خدابنده گفت: کوچکترین شهید ایران اسلامی در خاک این شهرستان آرمیده است.

رمضانعلی محمدی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: کوچکترین شهید ایران اسلامی دانش آموز 11 ساله **شهید رضا سلیمانی**درآزاد سازی خرمشهر عملیات بیت المقدس به درجه رفیع شهادت نایل آمده است.

وی یادآورشد: از صدر اسلام شهیدان با خون خود در پایداری اسلام مهمترین نقش را داشته اند و محور دین اسلام و انقلاب اسلامی با خون شهدا پا بر جا است.

محمدی تصریح کرد: تمام کسانی که به بشریت به نحوی خدمت کرده‏اند، حقی به گردن انسانها دارند، ولی هیچکس حقی به اندازه حق شهدا بر بشریت‏ ندارد، و به همین جهت هم عکس‏ العمل احساس آمیز انسانها و ابراز عواطف‏ خالصانه آنها درباره شهدا بیش از سایر گروه ها است.

وی ابرازکرد: شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده‏ بنشینند و آسایش بیابند.

رییس بنیاد شهید انقلاب اسلامی ایران شهرستان خدابنده گفت: این شهرستان دارای 450 شهید،30 شهید جاویدالاثر، یک هزار و 100 جانباز و 61 آزاده سرافراز دارد.

محمدی تاکید کرد: تکریم خانواده شهدا وظیفه تک تک ملت بزرگ و قدردان ایرانیان است چرا که خون شهدا استقامت و پیروزی در کشور را تضمین کرد.

وی برگزاری یادواره شهدا، دیدار از خانواده شهدا، و غبار روبی و عطر افشانی مزار شهدا را از برنامه های اجرا شده در شهرستان خدابنده ذکر کرد.

 نظر دهید »

«اِنْ تَنْكرُوٌني فَانَا اْبنُ الْحَسَنِ»

27 مهر 1394 توسط حسيني
«اِنْ تَنْكرُوٌني فَانَا اْبنُ الْحَسَنِ»

پیوند: http://www.asemooni.com/religion/elders/biography-of-hazrat-qasim-as

 ويژه نامه شب ششم محرم :حضرت قاسم بن الحسن(ع)

 

ای کوفیان عهد شکن

اگر مرا نمی‌شناسید، امّا من شما را خوب می‌شناسم. شما هم سیرتان کسی  هستید که، در کوچه‌ی بنی‌هاشم، صورت مادرمان(سلام‌الله‌علیها) را به کبودی نشانید.

پدرم حسن بن علی(علیه‌السلام) از حادثه کوچه بنی هاشم بود که زود به پیری نشست و موهایش در جوانی سفید شد. آخر دستان او در دستان مادرمان فاطمه بود که نانجیب سیلی به صورتش زد. و اگر پدرم نبود سیّده‌ی زنان عالم راه به خانه گم کرده بود.

اینک این منم  قاسم بن الحسن(ع)، فرزند پیامبر برگزیده خدا که نفسش از برای رفتن و شهادت در را ه امام زمانش بی‌تابی می‌کند.

و این حسین(علیه‌السلام) است که همچون اسیر، گروگان میان مردمی است که هرگز مباد از آب سیراب شوند.

به نوجوانی و سنّ کمم نگاه نکنید. آمده‌ام تا برای عموجانم، جان ناقابلم را تقدیم کنم.

آمده‌ام به نیابت از پدرم حسن مجتبی(علیه‌السلام).

آمده‌ام تا انتقام صورت سیلی خورده‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) بگیرم.

آمده‌ام تا با ضربه ضربه‌ی شمشیرم فریاد بزنم که فرزند حیدر کرّارم.

صف‌هایتان را می‌شکنم و با شهادتم نقاب از چهره‌ی ذلّتتان بر می‌دارم.

خداوند می‌داند که شما دعوتمان کردید تا یاریمان کنید ولی دشمنان خدا و اولیاء او را یاری کردید. خداوند باران آسمان را از شما دریغ دارد و از برکات خودش محرومتان نماید.

خدا پراکنده‌تان سازد و گروه گروهتان کند و هرگز از شما راضی نباشد.

من می‌روم، امّا چشمان نگرانم را از حسین(علیه‌السلام) بر نداشتم. من می‌روم امّا داستان غریبی مان تا قیام قیامت هر جان زنده‌ای را خواهد لرزانید.

من می‌روم تا به پدرم حسن مجتبی(علیه‌السلام) بگویم که با چشمان خودم دیدم که حسین تنهاست.

یاری می‌طلبد ولی صدای یاری‌کننده‌ای از برای یاریش بلند نمی‌شود.

می‌روم تا از زهرای اطهر بپرسم آیا توانستم به نوبه‌ی خویش، انتقام از قاتلان او بگیرم.

منتظر می‌مانم تا عمویم حسین(علیه‌السلام) را در ورای این عالم تنگ دوباره ملاقات نمایم.

جانم از شدت ضربات شما ناتوان شده امّا این سینه‌ی گرم اباعبدالله است که مرا در آغوش گرفته و صورت به خون نشسته را غرق بوسه می‌کند و مرا به بهتر از این دنیا، بدرقه می‌نماید.

نویسنده: ف.بهمنی

منبع:سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی

 1 نظر

معـــــــــر فـــــــت

27 مهر 1394 توسط حسيني
معـــــــــر فـــــــت


معرفت در گرانیست به هرکس ندهند       پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند

 

 1 نظر

نقش گریه در سیر و سلوک

26 مهر 1394 توسط حسيني
نقش گریه در سیر و سلوک

پیوند: http://akhlagh.porsemani.ir/node/1498

 

سوز دل و گريه
سالك بايد سوز دل و گريه با اخلاص را در مقام استغفار، بسيار عزيز و مغتنم بداند و در تحصيل آن بكوشد. اگر در تحصيل اصل آن هم موفق نشد؛ يعنى، سوز و اشك را به دست نياورد، لااقل بااخلاص در تحصيل حال گريه ـ (تباكى) ـ جديت كند.
به طور كلى، در سلوك عبادى، در هر حال و هر مقامى ـ چه حال و مقام استغفار باشد و چه غير آن ـ سوز دل و گريه را حسابى هست كه شرح آن در عبارت نگنجد و تفسير آن در بيان نيايد.

 

 2 نظر

سوره حد يد ،آيه4

26 مهر 1394 توسط حسيني
سوره حد يد ،آيه4

 به هر جا که باشید او با شماست                 به همراه هر کس همیشه خداست

 

دنیا را محل حضور خداوند بدانیم و در مقابل نگاه خدای بزرگ مراقب کارهای خود باشیم .

 نظر دهید »

سوره واقعه ، آيه 79

26 مهر 1394 توسط حسيني
سوره واقعه ، آيه 79

پیوند: http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-19/fehrest-19.aspx

 

مراد از (مس) و (مطهرون) در آیه : (لا یمسه الا المطهرون)

و بـه هـر تـقـدیـر كـلام در سیـاق بـزرگـداشـت امـر قـرآن اسـت، مـى خـواهـد قـرآن را تـجـلیـل كـند، و از همینجا مى فهمیم كه منظور از مس قرآن دست كشیدن به خطوط آن نیست، بلكه علم به معارف آن است، كه جز پاكان خلق كسى به معارف آن عالم نمى شود، چون فـرمـوده : قـرآن در كـتابى مكنون و پنهان است، و آیه شریفه (انا جعلناه قرانا عربیا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدینا لعلى حكیم ) نیز به آن اشاره مى كند.

و كـلمـه (مـطـهـرون ) اسـم مـفعول از باب تفعیل تطهیر است، و منظور از (مطهرون ) كـسـانـى هـسـتند كه خداى تعالى دلهایشان را از هر رجس و پلیدى یعنى از رجس گناهان و پـلیـدى ذنوب پاك كرده، و یا از چیزى كه از گناهان هم پلیدتر و عظیم تر و دقیق تر است، و آن عبارت است از تعلق به غیر خداى تعالى، و این معناى از تطهیر با كلمه (مس ) گفتیم معناى علم است مناسب تر از طهارت به معناى پاكى از حدث و یا خبث است، وخیلى روشن است.

پس مطهرون عبارتند از كسانى خداى تعالى دلهایشان را پاك كرده، مانند ملائكه گرامى و بـرگـزیـدگـانـى از بـشـر كـه دربـاره آنـان فرموده : (انما یرید اللّه لیذه بعنكم الرجـس اهـل البیت و یطهركم تطهیرا) ولى بعضى از مفسرین كه متاسفانه بیشتر ایشان مى باشند بدون هیچ دلیلى آیه را مختص ملائكه كرده اند.

بـعضى هم كلمه (لا) در جمله (لا یمسه ) را لاى ناهیه گرفته، و گفته اند: مراد از مـس، دسـت كـشیدن به قرآن است، و مراد از طهارت هم طهارت از حدث و خبث، و یا تنها از حـدث اسـت، و كلمه (مطهرون ) را هم با دو تشدید قرائت كرده اند، یعنى تشدید طاء و تـشـدیـد هـاء و كـسـره هـاء كـه در اصـل مـتـطهرون بوده . و خلاصه آیه شریفه مى خواهد بفرماید: كسى نباید دست به خطوط قرآن بكشد، مگر آنكه وضو گرفته باشد، و یا هم با وضو باشد و هم بدنش پاك باشد.

آیـه را بـا فـرض ایـن كـه كـلمـه (لا) نـافیـه بـاشـد نیـز مـى شـود حـمـل بـر ایـن مـعـنا كرد، و گفت كه : جمله مذكور جمله اى است خبرى، كه منظور از آن انشاء است و این مسلم است كه انشاء به صورت اخبار بلیغ ‌تر است،

(مـثـلا اگـر بجاى این كه به بیمار بگوییم : دوایت را بخور و ترشى مخور، بگوییم : دوایت را مى خورى و ترشى هم نمى خورى، بلیغ ‌تر و موكدتر است ).

در كـشـاف مـى گـویـد: و اگـر جـمـله (لا یـمسه الا المطهرون ) را صفت قرآن بگیرى، معنایش این مى شود كه : سزاوار نیست كسى قرآن را لمس كند، مگر آنكه با طهارت باشد، چنین كسى مى تواند به نوشته هاى قرآن دست بكشد.

و خواننده عزیز توجه فرمود این نیز صحیح است كه منظور از مس، علم و اطلاع باشد، هم در صورتى كه آیه صفت قرآن باشد، و هم در صورتى كه توصیف كتاب مكنون باشد.

جـمـله (تـنـزیـل مـن رب العـالمیـن ) وصـف دیـگـرى اسـت بـراى قـرآن، و كـلمـه تـنـزیـل مـصـدرى اسـت بـه مـعـنـاى اسـم مـفـعـول، یـعـنـى نـازل شـده، پـس قـرآن كـتـابـى اسـت نـازل شـده از نـاحیـه خـدا بـه سـوى شـمـا، آن را نـازل و در خـور فـهـم شـمـا كـرد، تـا آن را بـفـهـمیـد و تعقل كنید، بعد از آنكه كتابى بود مكنون كه جز پاكان كسى با آن مساس نداشت.

و تـعـبیـر از خـداى تـعالى به رب العالمین به این منظور است كه اشاره كند به این كه ربوبیت او گسترده بر سراسر همه عوالم است، كه این منكرین معاد جزئى از آن عوالمند، پـس خـداى تـعـالى رب ایـشان نیز هست، و وقتى رب ایشان باشد، برایشان است كه به كتاب او ایمان آورده كلامش را بشنوند، و بدون تكذیب تصدیقش كنند.

 نظر دهید »

شب ها ي عا شقي

24 مهر 1394 توسط حسيني
شب ها ي عا شقي

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.

عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند. عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود. خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود. آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است. این شب ها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) .

هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.

شب اول: مسلم بن عقیل

مسلم، نخستین شهید واقعة کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.

شب دوم: ورود به کربلا

امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.

شب سوم: حضرت رقیه(س)

رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.

شب چهارم: حضرت حرّ(ع)

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.

شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و…

این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.

شب ششم: حضرت قاسم(ع)

شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟

قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!

شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.

شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)

علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند. در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.

شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)

علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.

شب نهم: شب تاسوعا

ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.

شب دهم: شب عاشورا

شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.

 1 نظر

نکته ظریف قرانی

24 مهر 1394 توسط حسيني



آیا میخواهید بدانید اول هر جزء در کدام صفحه از قرآن كريم وجود دارد؟

سؤال :
اگرکسی ازشما بپرسد شماره صفحه ای که جزء نهم با آن شروع میشود چنداست چه پاسخ خواهید داد؟
نگران نباشید پاسخ خیلی آسان است.ً

جزء نهم یعنی شماره 9
یک را از نه کم می کنیم می شود 8
هشت را در 2 ضرب می کنیم میشود: 16
سپس شماره 2 را به سمت راست شماره 16 اضافه می کنیم میشود: 162

این شماره همان صفحه ای است که جزء نه با آن شروع می شود

با هم یک مثال دیگر را تکرار میکنیم
مثلآ:
جزء بیست ویکم؟
21-1 = 20
20 × 2 = 40
شماره دو را به سمت سمت راست 40 اضافه میکنیم
میشود: 402

نتیجه اینکه جزء 21 واقع است در صفحه 402


كپي آزاد است. 

 1 نظر

كلام نا ب

24 مهر 1394 توسط حسيني
كلام نا ب

امام حسين(ع):باگذشت ترين مردم کسي است که دراوج قدرت گذشت کند.(الدره الباهره،ص٢۴)


امام حسين(ع):جزبه اين سه نفرحاجت مبر :به ديندار،صاحب مروت ياکسي که اصالت خانوادگي داشته باشد.

(تحف العقول،ص٢۵١)


امام حسين(ع):مرگ درراه عزت،جززندگي جاويد نيست و زندگي باذلت جزمرگي که با آن زندگي نباشد نيست.

(ادب الحسين و حماشه، ص١۵٩)


امام حسين(ع):هريک از دو نفري که ميان آنهانزاعی واقع و يکي از آن دو رضايت ديگري را بجويد،

سبقت گيرنده ي اهل بهشت خواهد بود.(محجه البيضا،ج۴،ص٢٢٨)


 1 نظر

میدونی ضرب المثل سرش بره قولش نمیره ازکجااومده؟ .

24 مهر 1394 توسط حسيني
میدونی ضرب المثل سرش بره قولش نمیره ازکجااومده؟ .

میدونی ضرب المثل سرش بره قولش نمیره ازکجااومده؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
روی دستش “پسرش” رفت ولی “قولش نه”
نیزه ها تا “جگرش” رفت ولی “قولش نه”
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای “نعش قمرش” رفت ولی “قولش نه”
شیر مردی که در آن واقعه “هفتاد و دو” بار
دست غم بر “کمرش” رفت ولی “قولش نه”
هر کجا می نگری “نام حسین است و حسین”
ای دمش گرم “سرش” رفت ولی “قولش نه”

اَلسَّلامُ عليكَ يا اباعبدِالله الحسين.


 نظر دهید »

قطب نمای قلب های عا شق

21 مهر 1394 توسط حسيني
قطب نمای قلب های عا شق

با خود گفته بودم و تکرار می کنم؛

که اگر تمام دنیا هم زیر و رو بشود،

اگر هزار تکه شوم، اگر هر تکه ام جایی دور از تکه های دیگرم باشد،

اگر دلم خاک شود و گردش به هوا رود،

اگر هر چه و هر چه شود،

یک چیزی می ماند برای همیشه ام؛

عشق تو! برای قلبم … و قلبم؛ برای تو… تا ابد… یا اباعبدالله الحسین(ع)…

راست می گویند که تو قطب نمای قلب های عاشقی… .


 2 نظر

جلوه ا يثار و عشق

20 مهر 1394 توسط حسيني
جلوه ا يثار و عشق

باز صدای نوحه جانان از این وادی به گوش می رسد و ناقوس جانها به لرزه می افتد آنگاه که با بالا رفتن دستهای حسینیان ،اشکهای زینب فرو می ریزد .

این چه سریست در کالبد هستی که با نام حسین و ناله بر مظلومیتش، تمام گناهان بخشوده می شود  ؟

پایتخت نشینان  دیار شور و شعور حسینی، در سرزمینی کوچک با دلی بزرگ به بلندای بیرق حسین همنوا با ناله آسمان و زمین، دوشادوش هم، نوای یالثارات الحسین سر می دهند و یا حسین گویان دل در گرو یار دارند .

یوسف زهرا ؛بیا که حسینیان چشم به راه دم مسیحاییت به سوگ حسین نشسته اند. بیا و داغ زینب را در غم از دست دادن برادر التیام بخش .

با شميم روحاني ماه خون و قيام ،تكايا و حسينيه ها با حضور عاشقان ابا عبدالله، جلوه ای دیگر از ارادت و اخلاص را به نمایش خواهد گذاشت و چه شیرین است آن زمان که کودک بیمار دیروز با پای برهنه سر بر آستانش می گذارد تا شکر گزار شفای تنش، نذری قربانی کند و چه شیرین تر است آن زمان که  مادری به رسم شکر گزاری از معبود و شفای فرزندش، خادم همیشگی اهل بیتش می شود.

عزاداران ابا عبدالله الحسین ظهری دیگر از غم و اندوه را به نظاره خواهند نشست و وا اسَفا گویان در میان دسته عظیم حسینیه ،واگویه های خود را با حسین و معبودش نجوا خواهند كرد.

آیا آزاده ای هست تا مرا یاری کند؟

کجاست آزادمرد دشت نینوا که ببیند آوای بلندش در طنین فریاد عزادارانش به

گوش میرسد؟ حسینیان …

محرم با همه شور و نوایش  آمد …

هر که دارد هوس کربُ بلا بسم ا…

 1 نظر

عصا ره بهشت

20 مهر 1394 توسط حسيني
عصا ره بهشت

کربلا عصاره بهشت است و عاشورا آبروي عشق. اگر کربلا نبود هيچ گلي از زمين نمي روييد و مشام هيچ انسان آزاده اي حقيقت را استشمام نمي کرد. اگر کربلا نبود عاشورا نبود و اگر عاشورا نبود امروز عشق بر سر هر کوي و برزني بيگاري نمي کرد.

حسين آمد و عشق را آبرو بخشيد و عباس با دستان بريده و لبان خشکيده با مشکي زخمي عشق را سيراب کرد تا حرف و حديثي باقي نماند؛ زينب عشق را تداوم بخشيد و آن را در گستره زمين و آسمان منتشر کرد تا از آن پس تمام عاشقان وامدار حماسه عاشورا باشند.

کربلا قبله الهام عاشقان شد و عاشورا ميعادگاهي براي آنان که مي خواهند نماز عشق را در محرابي به بلنداي تاريخ بپا دارند.

از آن روز زندگي معنا يافت که حسين (ع) بر کتيبه دل ها نقش بست و عاشورا- اين راز نهفته- مضمون تمام ناگفته ها شد.

 2 نظر

د ر د و د ل

17 مهر 1394 توسط حسيني
د ر د و د ل

اي شهيد !اي آنكه بر كرانه ازلي و ابدي وجود برنشسته اي.


دستي برآر و ماقبرستان نشينان عادات سخيف را نيز از اين منجلاب بيرون كش.

 2 نظر

د لم هواي تو كر د ه يا شمس الشــــــــــموس

17 مهر 1394 توسط حسيني
د لم هواي تو كر د ه يا شمس الشــــــــــموس

من دخيل التماسم را به چشمت بسته ام


حضرت ارباب بي همتا به دادم مي رسي؟

 3 نظر

ديدار با خدا

17 مهر 1394 توسط حسيني
ديدار با خدا

روزی روزگاری زنی در کلبه ای کوچک زندگی می کرد. این زن همیشه با خداوند صحبت می کرد و با او به راز و نیاز می پرداخت. روزی خداوند پس از سالها با زن صحبت کرد و به زن قول داد که آن روز به دیدار او بیاید. زن از شادمانی فریاد کشید، کلبه اش را آماده کرد و خود را آراست و در انتظار آمدن خداوند نشست! چند ساعت بعد در کلبه او به صدا درآمد! زن با شادمانی به استقبال رفت اما به جز گدایی مفلوک که با لباسهای مندرس و پاره اش پشت در ایستاده بود، کسی آنجا نبود! زن نگاهی غضب آلود به مرد گدا انداخت و با عصبانیت در را به روی او بست. دوباره به خانه رفت و دوباره به انتظار نشست!

ساعتی بعد باز هم کسی به دیدار زن آمد. زن با امیدواری بیشتری در را باز کرد. اما این بار هم فقط پسر بچه ای پشت در بود. پسرک لباس کهنه ای به تن داشت، بدن نحیفش از سرما می لرزید و رنگش از گرسنگی و خستگی سفید شده بود. صورتش سیاه و زخمی بود و امیدوارانه به زن نگاه می کرد! زن با دیدن او بیشتر از پیش عصبانی شد و در را محکم به چهار چوبش کوبید. و دوباره منتظر خداوند شد.

 

خورشید غروب کرده بود که بار دیگر در خانه زن به صدا درآمد. زن پیش رفت و در را باز کرد…

 

پیرزنی گوژپشت و خمیده که به کمک تکه چوبی روی پاهایش ایستاده بود، پشت در بود. پاهای پیرزن تحمل نگه داشتن بدن نحیفش را نداشت. و دستانش از فرط پیری به لرزش درآمده بود. زن که از این همه انتظار خسته شده بود، این بار نیز در را به روی پیرزن بست!

 

شب هنگام زن دوباره با خداوند صحبت کرد و از او گلایه کرد که چرا به وعده اش عمل نکرده است!؟

 

آنگاه خداوند پاسخ گفت:
من سه بار به در خانه تو آمدم، اما تو مرا به خانه ات راه ندادی!

منبع :

dastanak88.blogfa.com

 


 نظر دهید »

تــــــد بـــــــــــر د ر قــــــــــر آ ن

17 مهر 1394 توسط حسيني
تــــــد بـــــــــــر د ر قــــــــــر آ ن

  قال رسول الله(ص): «مَن كَظم غيظاً و هو يَقدِرُ علي إنفاذِهِ مَلأ اللَّهُ قلبَه امناً و

ايماناً» (بحار الانوار، ج68، ص410)


كسي كه خشم خود را فرو برد در حالي كه قدرت بر اجراي آن داشته باشد خداوند دل او را با

ايمان و امنيت و آرامش پر ميكند.

 نظر دهید »

كـــــــــــلا م شهــــــــــــــــد ا

17 مهر 1394 توسط حسيني
كـــــــــــلا م شهــــــــــــــــد ا

از مردي پرسيدم : بهترين چيزي كه ميشه از

دنيا برداشت چيه؟

گفت : دست

باتعجب گفتم : چي؟دست؟

گفت بله،اگر از دنيا دست برداريم كار بزرگي انجام داديم كه كوچكترين پاداشش رضوان خداونده

وادامه داد كه : ” حب الدنيا راس كل خطيئه”

شهدا از دنيا براحتي دست كشيدند و گذشتند ورفتند.

 نظر دهید »

فقط بيا....همين

17 مهر 1394 توسط حسيني
فقط بيا....همين


از تو هوس نگاه دارد دل من

چشمی به در و به راه دارد دل من

تا کی به فراق تو صبوری؟…برگرد

آقا …بخدا گناه دارد دل من

 نظر دهید »

فقط بيا . . .همين .

17 مهر 1394 توسط حسيني

دلم تنگ است یامهدی کجاماندی؟


بگوامشب نمازت راکجاخواندی؟


کناربارگاه مرتضی بودی؟


ویاکه زائرموسی الرضا بودی؟


بگودرمکه درحال دعاهستی ؟


ویامهمان شاه کربلا هستی؟


ویاهرنیمه شب دلتنگ وتنهایی..


عزاداربقیع وقبرزهرایی؟


دلم تنگ است یامهدی برای دیدنت هردم


حلالم کن اگریکدم توراآزرده ات کردم


دراین دنیاکه گردیده پراز نیرنگ ونامردی


دعایت میکنم هرشب که فردایش توبرگردی…


اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

 نظر دهید »

فقط بيا . . .همين .

17 مهر 1394 توسط حسيني

اومدم دعا کنم تا که بیای
هی خداخدا کنم تا که بیای
بعداز این میخوام که همراه دعا
دوری از خطا کنم تا که بیای
***
اومدم بگم منو نگا کنی
تو نمازشب برام دعا کنی
اومدم که التماست بکنم
نشه یک لحظه منو رها کنی
***
اگه تو بیای آقا بهار میاد
تو دل منتظرات قرار میاد
یه روز عاشقات بهم خبر میدن
آقامون داره با ذوالفقار میاد
***
میای و لبارو خندون می کنی
مهربونی رو فراوون می کنی
شب انتظار دیگه تموم میشه
میای و دردا رو درمون می کنه
***
میای و غم از تو سینه می بری
میاری صفا و کینه می بری
کاشکی که زنده باشیمو ببینیم
که میای مارو مدینه می بری
***
میای و با چشمای تر میخونی
میای از غربت حیدر میخونی
چه قیامتی میشه وقتی آقا…
برا ما روضه ی مادر میخونی
***
کاشکی از باغ خزونت بخونی
از عموی مهربونت بخونی
ما چقد لطمه بصورت می زنیم
وقتی که از عمه جونت بخونی

 

 نظر دهید »

راههاي ورود شيطان

17 مهر 1394 توسط حسيني
راههاي ورود شيطان

(دقت كنيد اشتباه نشه :  اين داستان جزءصحبتهاي آقاي قرائتي نمي باشد. صرفا جهت لبخند اززبان يك دانشجو)

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺟﺎﻟﺐ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ : ﻳﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﺮﻱ ﻣﻴﻮﻣﺪ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺗﻴﮑﻪ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ . ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺑﺮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ … ﻗﻀﻴﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﺳﻴﺪ … (ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﺪﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻫﺎﻱ ﺟﺎﻥ ﺑﺮ ﮐﻒ ….) !!ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻤﻲ ﺩﻳﺮ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﺩﻳﺮ ﺁﻣﺪﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻴﻮﻣﺪﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻪ ﺻﻒ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺗﻌﺠﺐﮐﺮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭼﻲ ﺷﺪﻩ؟ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ :ﺑﺎ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﻲ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻴﺪﻥ !!!… ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻫﺎ ﭘﺎﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ،ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﮐﺠﺎ ﻣﻴﺮﻳﺪ؟ ﻭﻗﺘﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ 8 ﺑﻮﺩ الان دیگه ثبت نام نمیکنن!! ! ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻼﺱ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ !!!!!!
فکر کنم این اتفاق تو دانشگاه امیرکبیر بود و حدود 7سال پیش

 نظر دهید »

هفت تصوير خاطره انگيز

17 مهر 1394 توسط حسيني
هفت تصوير خاطره انگيز

يادتونه؟؟؟

بقيه رو در ادامه مطلب ببينيد . . .

ادامه »

 نظر دهید »

ا ثبا ت ادعا درعمل

17 مهر 1394 توسط حسيني
ا ثبا ت ادعا درعمل

اینجوری باید هوای حضرت آقا رو داشته باشیم.

 نظر دهید »

داستان کوتاه سه پیرمرد

17 مهر 1394 توسط حسيني
داستان کوتاه سه پیرمرد

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»

عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گف
ت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست!

بله… با عشقه که میتونید هر چیز یکه می خواهید به دست بیارید .

 

 نظر دهید »

رنج یا موهبت

17 مهر 1394 توسط حسيني

 

.آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار

 

 نظر دهید »

آیا قرآن بخت و اقبال را قبول دارد؟

16 مهر 1394 توسط حسيني
آیا قرآن بخت و اقبال را قبول دارد؟

پیوند: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=105464

بخت و شانس و طالع، پیروزی و شكست و ناكامی، همه نزد خداست خدائی كه حكیم است و مواهبش را بر طبق شایستگیها تقسیم میكند، شایستگیهایی كه بازتاب ایمان و عمل و كردار خود انسانها است(ر.ك: تفسیر نمونه، همان، ج 15، ص 491.)

 نظر دهید »

كراما ت شهــــــــــــدا

16 مهر 1394 توسط حسيني
كراما ت شهــــــــــــدا

پیوند: http://www.google.com/url?q=http://yadeshahidan.blogfa.com/&sa=U&ved=0CDAQFjAHahUKEwiTtevgs7PIAhWLOxoKHT6tCno&usg=AFQjCNEVS28G682-1gHFIVsSyPf9xQZXCQ

باوري كه از دفاع مقدس بايد داشت.

 نظر دهید »

اشک می‌ریخت و می‌گفت" از این عملیات زنده بر نمیگردم"

16 مهر 1394 توسط حسيني
اشک می‌ریخت و می‌گفت&quot; از این عملیات زنده بر نمیگردم&quot;

پیوند: http://www.aviny.com/rahiyan_noor/revaiat-eshgh/khatere/249.aspx

عملیات کربلای هشت فرا رسیده بود. سیدمحمود شب عملیات طبق رسم شب های عملیات با دوستانش وداع کرد. او که به پهنای صورت اشک می ریخت به فرمانده اش گفت از این عملیات برنمی گردم.

94/07/06

 نظر دهید »

"آخه وا سه نذ ري ا ما م حسين ميخوا م"

16 مهر 1394 توسط حسيني
&quot;آخه وا سه نذ ري ا ما م حسين ميخوا م&quot;

***

 نظر دهید »

روز مباهله بر مسلمین مبارک باد ...

16 مهر 1394 توسط حسيني
روز مباهله بر مسلمین مبارک باد  ...

***

 2 نظر

شا ید بـا ور نکنید........اما اینها آد مها یی هستند که

16 مهر 1394 توسط حسيني
شا ید بـا ور نکنید........اما اینها آد مها یی هستند که

شا ید بـا ور نکنید…

اما آدم هایی پیدا می شوند
که بی هیچ غــمی
یا اضطــرابی
زنــدگی می کنند.

با اینکه پول چندانی ندارند،
• خــوب می پوشند
• خــوب می خورند
• خــوب می خوابند
• به موقع عبادت می کنند
• از زنـدگی خانـوادگی لذت می برند …

گاهی غمگین می شوند
ولی
خــم به ابرو نمی آورند
و رضایت می دهند به خواسته خدا
اینها غالبا حالشان خــوب است …

و موقع مُردن
آســان می میرند
معمولا در خــواب
لب چشمه …

اینها آدمهایی هستند که
توقع چندانی از زندگی ندارند
و زندگی را تنها یک سفر می دانند.

 نظر دهید »
16 مهر 1394 توسط حسيني

دوستان می تونن بیانات آقا رو تحلیل کنن ؟
این جمله بندی دقیق و کامل چی رو میرسونه

 نظر دهید »

وصي ا ما م عشــق

16 مهر 1394 توسط حسيني
وصي ا ما م عشــق

***

 نظر دهید »

نمازها یت را عا شقا نه بخوان.

15 مهر 1394 توسط حسيني
نمازها یت را عا شقا نه بخوان.

نمازهایت را عاشقانه بخوان.
حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری،
قبلش فکر کن چرا داری نماز میخوانی
و با چه کسی قرار ملاقات داری.

آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که دیگر تمام عمر داری تکرارشان می کنی.
تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست …

┘◄ شهید دکتر مصطفی چمران

 نظر دهید »

سنجش عملكرد

15 مهر 1394 توسط حسيني
سنجش عملكرد

پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد.
روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.پسرک پرسید:
خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.
پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهید،
انجام خواهم داد.زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد:
خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برای تان جارو می کنم.
در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.
مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت،
گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود
به سمتش رفت و گفت: پسر، از رفتارت خوشم آمد؛
به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.
پسر جوان جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم.
من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.

 نظر دهید »

د لخوشیهای کود کا نه

15 مهر 1394 توسط حسيني
د لخوشیهای کود کا نه

دلم تنگه . . . .
برای دعا کردن واسه نیومدن معلم ….
برای قرآن های اول صبح و خوندن سرود ایران اول
هفته ….
برای خط کشی کناردفتر مشق با خودکار آبی و قرمز ….
برای تخته پاککن و گچ های رنگی کنار تخته ….
برای ترس از سوال معلم ….
برای لیوانای آبی که فلوت داشت ….
برای روزنامه دیواری درست کردن ….
دلم برای همه ی دلخوشیهای کودکانه تنگ شده …

 نظر دهید »

حتي از د ل سنگ

15 مهر 1394 توسط حسيني
حتي از د ل سنگ

خداوند راه را می گشاید . . .

تونل ها راست میگویند ؛ راه است ، حتی از دلِ سنگ!

” آنجا كه راه نیست ، خداوند راه را می گشاید… “

 نظر دهید »

"نمی خواهم حتی یک ترمز هم برای من زده بشه....!!!!"

15 مهر 1394 توسط حسيني
&quot;نمی خواهم حتی یک ترمز هم برای من زده بشه....!!!!&quot;


♡❤
“شهید علی اقبالی” خلبانی که صدام دستور داد پیکرش را دو نیم کنند،
یه موتور گازی داشت کارهای توی پایگاه مثل خرید و … را همیشه با آن انجام می داد.
مرتب از طرف بعضی از خلبانها مورد نکوهش قرار میگرفت میگفتن علی شان یک خلبان را رعایت نمیکند !
ولی او کاری با این کارها نداشت تا کار بود و پرواز و گردان ماشین و راننده در اختیارش بود برای کار شخصی حتی اگر در مسیر حرکت ماشین گردان بود هرگز توقف نمی کرد.. میگفت بر میگردم با همون موتورم میرم نمیخوام با پول بیت المال حتی یک ترمز برای من ┘◄ زده بشه……

هدیه به روح شهید خلبان علی اقبالی

 نظر دهید »

اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم.

15 مهر 1394 توسط حسيني
اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم.

◄ امام خامنه‌ای: مشکل کشور این است که بعضی‌ها نمی‌فهمند!

 نظر دهید »

<< فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا . . .>>

15 مهر 1394 توسط حسيني
&lt;&lt; فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا . . .&gt;&gt;

روز مباهله

در سال نهم هجرى به تدریج هیئت‏هاى نمایندگى طوائف و قبائل عرب به حضور رسول ‏خدا می‏رسیدند و این سال را مورخین «عام الوفود» نام نهاده‏ اند. نامه رسول‏ خدا به مسیحیان نجران از جمله نامه‏ هاى ارسالى آن حضرت بود كه گروهى از بزرگان و اشراف نجران را به مدینه كشاند.
پیام اصلى این نامه اعلام رسالت رسول‏ خدا و دعوت از اسقف یا اسقف‏ هاى نجران و مردم مسیحى آن منطقه به آیین اسلام بود. اما در صورتى از پذیرش اسلام امتناع ورزند یا باید مقررات ویژه پرداخت جزیه به حكومت اسلامى را بپذیرند و یا آماده جنگ شوند.

این هیئت بلند پایه چون در مذاكرات شفاهى با آن حضرت به تفاهم نرسیدند و از سر لجاج پاسخ آن حضرت به سؤالات اعتقادى خود را قانع‏ كننده ندانستند .

پیشنهاد دیگرى از سوى رسول‏ خدا دریافتند مبنى بر این كه اكنون كه هر طرف خود را محق و دیگرى را باطل میشمارد بیایید عزیزان خود را جمع كنیم و دست به دعا برداریم و خداى خویش را بخوانیم و هر یك بر دیگرى نفرین كند تا ببینیم خداوند نداى كدام طرف را پاسخ میدهد و آشكار شود چه كسى در ادعاى خود دروغگویى بیش نیست. این عمل كه در لغت عرب مباهله نامیده میشود،

راهى جدید بود كه به نص آیه 61 سوره آل‏ عمران انجام شد .
«فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنةالله على الكاذبین »

پیامبر اسلام از سوى خداوند بدان مأمور گشت و براى پایان بخشیدن به مجادلات هیئت نصارى با آن حضرت و اقناع عوام و خواص از مسلمانان و مسیحیان از هر منطق و استدلالى بهتر و رساتر بود. ولى به گواهى همه منابع تاریخى مسیحیان نجران پس از قبول این پیشنهاد چون به میعادگاه وارد شدند و نشانه‏ هاى حقانیت رسول‏ خدا را در دعوت خویش مشاهده كردند از اقدام بدین كار منصرف شدند و به پرداخت جزیه و امضاى صلح نامه‏اى كه رسول‏خدا شروط آن را مشخص میساخت، تن در دادند.

مقطع زمانى واقعه مباهله:
سیدبن طاووس در تعیین روز مباهله بیست و یكم و بیست و چهارم و بیست و هفتم ماه ذی‏حجة را نقل یاد كرده واصح آنها را بیست و چهارم ذیحجة دانسته است و سپس همین روز را به عنوان روز خاتم بخشى امیرالمؤمنین و نزول آیه ؛
«انما ولیكم الله….» معرفی می کند .
سرانجام قرار مباهله گذاشته شد و چنان كه ظاهر آیه مباهله نشان میدهد و بیشتر منابع نیز تصریح دارند دعوت به مباهله از سوى پیامبر بود نه از سوى مسیحیان و در برابر این پیشنهاد آنان به مشورت نشستند و نظرشان بر آن شد كه تا صبح روز دیگر از آن حضرت مهلت بگیرند پس چون به نزد همراهان خود بازگشتند اسقف آنان گفت فردا به محمد صلى الله علیه وآله و سلم بنگرید اگر با فرزندان و خاندان خود آمد از مباهله با او بپرهیزید ولى اگر با اصحاب و یاران خود آمد با او به مباهله برخیزید كه او بر چیزى نیست.

روز موعود:
دست حسن در دست پیامبر و حسین در آغوش او و فاطمه پشت سر آن حضرت و على پشت سر فاطمه قرار داشت و رسول‏ خدا بدانان فرمود كه چون من دعا كردم شما آمین بگویید.
مسیحیان نجرانی وقتی حقانیت رسول را مشاهده کردند ، از مباهله خودداری کرده و به مصالحه راضی شدند .
فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین واندیشه تبیان

 1 نظر

شـــــرط عشق

15 مهر 1394 توسط حسيني
شـــــرط عشق

پیش از آنی که عزادار محرم باشی

سعی کن در حرم دوست تو محرم باشی

خاک از حرمت شش گوشه او حرمت یافت

گر شوی خاک رهش قبله عالم باشی

منزلت نیست ترا بی مدد مهر حسین

گر چه موسی شوی و عیسی مریم باشی

گر چه نیکوست به اندوه و غمش ناله زدن

سعی کن زینت این روضه و پرچم باشی

همره زمزم اشکی که ترا بخشیدند

می توان محرم بیت الله اعظم باشی

شادی هر دو جهانت بخدا تامین است

گر در این ماه عزا همسفر غم باشی

صاحب بزم حسین است علی و زهرا

نکند غافل از این محفل ماتم باشی

به همان دست و سر و سینه مجروح قسم

شرط عشق است بر این زخم تو مرهم باشي.

 نظر دهید »

╣◄*►╣ فضیلت, اهمیت و حکمت های سجده ╣◄*►╣

15 مهر 1394 توسط حسيني
╣◄*►╣ فضیلت, اهمیت و حکمت های سجده ╣◄*►╣

پیوند: http://www.ayehayeentezar.com/thread23827.html


سجده بهترین حالات انسان در برابر خداست.سجده بهترین راه براى نزدیكى به خداست.
سجده، عالى ترین درجه عبودیت و بندگى است ، زیرا انسان بالاترین نقطه بدن خود، یعنى پیشانى را بر خاك مى ساید و اظهار ذلّت و عجز به درگاه عزیز قادر مى برد.
سجده ، زینت نماز است پس آنرا نیكو به جاى آوریم. امام صادق علیه السلام مى فرمود: هرگاه نماز مى خوانید ركوع و سجود آن را نیكو انجام دهید كه خداوند پاداشى هفتصد برابر بلكه بیشتر عنایت مى فرماید.
سجده ، مایه مباهات خداوند بر فرشتگان است و لذا عنایت الهى را بدنبال دارد، تا آنجا كه در هر سجده یكى از گناهان انسان محو و پاداشى بزرگ براى او ثبت مى شود.
ادامه مطلب در لينك .

 نظر دهید »

لبریز از حبّ فا طمی

15 مهر 1394 توسط حسيني
لبریز از حبّ فا طمی

میگفت:
کاش وقتی خواستگار میاد در خونه مون
بابام فارغ از مسائل مادی امروزی بگه:
تا روضه حضرت زهرا(س) تو خونه ت نذاری دختر بهت نمیدم.
آخه دخترم خادمه حضرت زهرا(س) و اولادشه
دلگرمی زندگیتو زمانی حس میکنی که وقتی
واسه اولین بار با همسرت شب جمعه راهی هیئت میشی
ببینی تو روضه حضرت مادر(س)
چه جوری از خود بی خود میشه و بلند بلند گریه میکنه
و به پهنای صورت اشک میریزه
اون لحظه ست که باید بری با گوشه چادرت.
اشکایی رو که بین ریشای بلند و خوشکل مردونش گم شده رو پاک کنی
بعد بهش بگی :
“خوشحالم که همسفر زندگیم
تو قلبش جز عشق❤خدا و اهل بیتش کس دیگه ای رو راه نداده…
اونم خیره شه تو چشات بعد بهت بگه:
فدای مادرم زهرا(س) بشم❤ که فرشته خوب و پاکی رو
واسه تسکین دلتنگیای پسرش فرستاده
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
زندگیتون سرشار از عشق علوی

ادامه »

 نظر دهید »

گوشه گیرى و سكوت

15 مهر 1394 توسط حسيني
گوشه گیرى و سكوت

 

« یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِیَةُ فیهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ ».


زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافیت ده جزء است كه نُه جزء آن در كناره گیرى از مردم و یك جزء آن در خاموشى است

16ـ تحف العقول,ص 446.

 نظر دهید »

بله من سه با ر آمد م .

15 مهر 1394 توسط حسيني

پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت :
خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟
خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .
پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد.
رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.
سپس نشست و منتظر ماند.
چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد .
پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود .
پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد
پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.
نیم ساعت بعد باز در خانه به صدا در آمد. پیر زن دوباره در را باز کرد.
این بار کودکی که از سرما می لرزید از او خواست تا از سرما پناهش دهد .
پیر زن با ناراحتی در را بست و غرغر کنان به خانه بر گشت
نزدیک غروب بار دیگر در خانه به صدا در آمد .
این بار نیز پیرزن فقیری پشت در بود. زن از او کمی پول خواست تا برای کودکان گرسنه اش غذا بخرد .
پیر زن که خیلی عصبانی شده بود با داد و فریاد پیر زن را دور کرد.
شب شد ولی خدا نیامد پیرزن نا امید شد و رفت که بخوابد و در خواب بار دیگر خدا را دید .
پیرزن با ناراحتی گفت:
خدایا مگر تو قول نداده بودی که امروز به دیدنم خواهی اومد ؟
خدا جواب داد : بله من سه بار آمدم و تو هر سه بار در را به رویم بستی…………

 نظر دهید »

زندگیتان پراز داده های خداوند

15 مهر 1394 توسط حسيني
زندگیتان پراز داده های خداوند

زندگی مانند درست کردن چای میماند

خودبینی ات را بجوشان

نگرانی هایت را تبخیرکن

غم هایت را رقیق کن

اشتباهاتت را از صافی بگذران

و آن وقت طعم خوشبختی را بچش

آنچه خداوند میدهد پایانی ندارد و آنچه آدمی میدهد دوامی ندارد

زندگیتان پراز داده های خداوند باشد❤️

 نظر دهید »

مذا كره امروزي يعني معامله . . .

15 مهر 1394 توسط حسيني
مذا كره امروزي يعني معامله . . .

****

 نظر دهید »

مبا هله چه روزيست؟

15 مهر 1394 توسط حسيني
مبا هله چه روزيست؟

مباهله روز جلوه عظمت و فضیلت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام

فردا 24 ذی الحجه روز مباهله است
مباهله، داستان مقابله نور با ظلمت، غلبه سپیدی بر تاریکی و رویارویی عده ای سایه نشین با ستارگان خلقت بود سیطره توحید بر تثلیث، چیرگی معنویت نبوی بر وسوسه های خنّاسان و اوهام شکّاکان، شکسته شدن هیبت منکران و خضوع باطل در برابر حق، در روز مباهله ظهور یافت.مباهله، شکوه عظمت و کبریایی خداوند در اثبات حقانیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و درخشش نور الهی در وجود پاک ترین و برترین انسان ها بود؛همان کسانی که قرآن درباره آنان فرمود:
«خداوند می خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد»
و به راستی مباهله، حقیقتی همیشگی است.
برای آشنایی با این روز بزرگ و مشاهده اعمال این روز به لیینک زیر مراجعه کنید

 نظر دهید »

مذ اكره با آمريكا ممنوع است . . .

15 مهر 1394 توسط حسيني
مذ اكره با آمريكا ممنوع است . . .

اینکه با مذاکره با آمریکا مخالفیم علتی دارد؛
مذاکره‌ی آمریکا با جمهوری اسلامی یعنی نفوذ؛
می‌خواهند راه را باز کنند برای تحمیل!
در همین مذاکرات هسته‌ای، هرجا فرصت پیدا کردند یک نفوذی کردند؛ الحمدلله طرف ایرانی حواسش جمع بوده اما یک جاهایی بالاخره یک فرصت‌هایی آنها پیدا کردند و یک حرکت مضر برای منافع ملی انجام دادند.
مذاکره با آمریکا ممنوع است به خاطر مضرات بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد‌.

 نظر دهید »

کمــــی تأ مـــل !

15 مهر 1394 توسط حسيني
کمــــی تأ مـــل !

***

 نظر دهید »

زندگیتون شا د و با طراوت

15 مهر 1394 توسط حسيني
زندگیتون شا د و با طراوت

انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد ؛دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد و پنهـــــــــــــــان است

و دلـــــــــــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است.

 نظر دهید »

ﺷﺮﻁ ﺑﻨﺪ ﮔﻰ

15 مهر 1394 توسط حسيني
ﺷﺮﻁ ﺑﻨﺪ ﮔﻰ


♡❤
ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺍﻯ ﻏﻼﻣﺶ ﺭﺍ ﻣﻴﻮﻩ ﺍﻯ ﺩﺍﺩ. ﻏﻼﻡ ﻣﻴﻮﻩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺭﻏﺒﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩ. ﺧﻮﺍﺟﻪ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﻼﻡ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻛﺎﺷﻜﻰ ﻧﻴﻤﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻴﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩﻡ. ﺑﺪﻳﻦ ﺭﻏﺒﺖ ﻭ ﺧﻮﺷﻰ ﻛﻪ ﻏﻼﻡ ﻣﻴﻮﻩ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩ؛ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻭ ﻣﺮﻏﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ.

ﭘﺲ ﺑﻪ ﻏﻼﻡ ﮔﻔﺖ: ﻳک ﻧﻴﻤﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﻩ ﻛﻪ ﺑﺲ ﺧﻮﺵ ﻣﻰﺧﻮﺭﻯ.

ﻏﻼﻡ ﻧﻴﻤﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻴﻮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﺩﺍﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻗﺪﺭﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻴﻮﻩ ﺧﻮﺭﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺗﻠﺦ ﻳﺎﻓﺖ. ﺭﻭﻯ ﺩﺭ ﻫﻢ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﻏﻼﻡ ﺭﺍ ﻋﺘﺎﺏ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻴﻮﻩ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺑﺪﻳﻦ ﺗﻠﺨﻰ، ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻯ؟!

ﻏﻼﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﺧﻮﺍﺟﻪ؛ ﺑﺲ ﻣﻴﻮﻩ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ. ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﺍﻯ ﺗﻠﺦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﻭﻯ ﺩﺭ ﻫﻢ ﻛﺸﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺮﻁ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﻯ ﻭ ﺑﻨﺪﮔﻰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ. ﺻﺒﺮ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻠﺨﻰ ﺍﻧﺪک؛ ﺳﭙﺎﺱ ﺷﻴﺮﻳﻨﻰ ﻫﺎﻯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﻳﺪ..

ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺗﻠﺨﻴﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺻﺒﻮﺭ ﮔﺮﺩﺍﻥ؛
تا قدردان ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺷﻴﺮینی هایی باشم که ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻱ …

 نظر دهید »

هرچه خدا خواست هما ن ميشود . . .

15 مهر 1394 توسط حسيني
هرچه خدا خواست هما ن ميشود . . .

_(¯'’★• ♥ نکته های زندگی ، جملات زیبا و تامل برانگیز تصویری ♥ •★’´¯)_

 1 نظر

يا زهــــــــــــرا (س)

15 مهر 1394 توسط حسيني
يا زهــــــــــــرا (س)

***

 نظر دهید »

به همین سا د گی...

15 مهر 1394 توسط حسيني
به همین سا د گی...

زیبا ترین حس سجده این است که در گوش زمین پچ پچ میکنی
اما در اسمان صدای تو را میشنوند…
وقتی بهترین ها را برای دیگران می خواهید
افکارتان بکر است و زلال!
در کلام اسمانی امده است:
دعا قضا را برمیگرداند هر چند ان را محکم کرده باشند!

به همین سادگی…
کمترین مهربانی این است که برای هم دعا کنیم!
با تمام وجود بهترینها را از خداوند
برایتان طلب میکنم.

 نظر دهید »

خدای من

15 مهر 1394 توسط حسيني
خدای من

خدای من

تـنها تـوئـی تـنها تـوئی در خـلوت تنهائیم

تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم

جان گشته سرتا پا تنم از ظلمت تن ایمنم

شــو آفـتاب روشنـم پـیدا بــه نـاپـیدائیم

مـن از هـوسها رسته ام از آرزوها جسته ام

مـرغ قفس بشكسته ام شادم ز بـی پروائیم

دانـی كـه دلدارم تـوئی دانم خریدارم توئی

یـارم توئی یارم توئی شادی از این شیدائیم

 نظر دهید »

يعني صحت داره ؟؟!؟!

15 مهر 1394 توسط حسيني
يعني صحت داره ؟؟!؟!

پیوند: http://www.shabaveiz.ir/detail/News/394030/9030

بانک ملی، زنانه و مردانه شد+عکس

 نظر دهید »

خداوندا ....

15 مهر 1394 توسط حسيني
خداوندا ....

خداوندا ….
شاد کن دلی را که گرفتار و دلتنگه،،

بی نیازکن کسی را که به درگاهت نیازمنده،،

امیدوارکن کسی را که به آ ستانت نا امیداست،،

بگیردستانی که اکنون بسوی توبلند است،،،

مستجاب کن امروز دعای کسی که با اشکهایش تورا صدا می زند،،،

حامی اون دلی باش که تنها شده،،،

دستگیر کسی باش که درموندست و رو به آسمونت درازه،،،

پروردگارا !
با دستهای مهربانت ،،،

با تمام قدرت وعظمت و تواناییت …

امروز و همیشه سلامتى و شادى را مهمان دائمى دلهاى عزیزان و دوستانم گردان.

 نظر دهید »

♥ به احترام شهدای سرزمینم ...

15 مهر 1394 توسط حسيني
♥ به احترام شهدای سرزمینم ...

***

 نظر دهید »

چشم ا نتظار محرم

15 مهر 1394 توسط حسيني
چشم ا نتظار محرم

تقدیم به اوناییکه از حالا دل توی دلشون نیست و چشم انتظار محرم هستند:

◆ مشـــرف گشت سلــــمان بر حضور حضرت زهـــرا(س)
◇ که ای خـــیر النــــسا، در دل مرا رازیســـت پر معـــــنا!

◆ ندانم از چه بی‌تاب حسین(ع) اســت این دل شیــــــدا…
◇ ولایــــــــــــش در دل زارم “حســین را دوست می‌دارم”

◆ به سلمان فاطمــــه (س) فرمود که ای سردار ایــرانی
◇ بـــــــدان دردی که تو داری نــــــدارد هیچ درمـــــــانی

◆ مرا هم این چـــــــنین رازی بود در سـینه پـــــــــــنهانی
◇ به عشـــــــق او گرفـــتارم “حســــین را دوست می‌دارم”

◆ غرض زهـــــرا(س) و سلمان بر حضور مرتـــضی (ع) رفتند
◇ محـــــــــبان مشکل خود را به آن مشــکل گــشا گفتند

◆ به جای چاره سازی از علی (ع) این جمله بشنفـــــــــــتند:
◇ منی که فــــــــــــخر ابرارم “حسیــــن را دوست می‌دارم”

◆ کلیــــد حــل این مشــــکل به دست مصطفی (ص) باشد!
◇ سه عاشــــــــق آمدند آنجا که طاهـــــــــا را سرا باشد،

◆ رســــــول الله (ص) فرمودند عشق من بیش از شما باشد!
◇ حســـــــــینٌ مِنّی أذکــارَم “حســین را دوست می‌دارم”

◆ چو حـــل این معــــــــــما بر پیمبر (ص) نیز مشکل شد
◇ امیــــــن وحــــــی با ایــن زمزمه از عـــــــرش نازل شد

◆ که یا احمــــد(ص) خدا گوید حدیث عشــــــــق کامل شد
◇ قــــسم بر چـــــــــرخ دوّارم “حسیــــــن را دوست می‌دارم”

 نظر دهید »

سن عا شقي

13 مهر 1394 توسط حسيني
سن عا شقي

سن عاشقی پایین اومده


یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم.
آوردنش سنگر من. خیلی کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟ »
سرش را تکان داد.
گفتم: « تو که هنوز هجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، امام خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد.
با لحن فیلسوفانه ای گفت:« سن سربازی پایین نیومده ، سن عاشقی پایین اومده.

 3 نظر

مهدویت در سوره مبارکه غا شیه

13 مهر 1394 توسط حسيني
مهدویت در سوره مبارکه غا شیه

 

محمد بن سلیمان از پدرش روایت می کند که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره« هل ایتک حدیث الغاشیه» (الغاشیه: 1) سئوال کردم.
امام علیه السلام فرمود: « قائم علیه السلام با شمشیر آن ها را فرا می گیرد.» گفتم: « وجوه یؤمئذ خاشعه» امام علیه السلام فرمود: « آن ها را خاضع هستند و قدرت مخالفت ندارند.»
سئوال کردم: « عامله.»
امام علیه السلام فرمود: « آن ها را به غیر آنچه خدا فرستاده عمل می کنند.» سلیمان از« ناصبة» پرسید.
امام علیه السلام فرمود: « آنان غیر از« ولاة الامر» را مضوب می کنند.» او از« تصلی ناراً حامیه» سئوال کرد.
امام علیه السلام فرمود: « در دنیا در زمان قائم علیه السلام آتش جنگ زبانه می کشد و در آخرت آتش جهنم.»

منبع اصلی:
بحارالانوار، ج 51 ،ص 50 حدیث 24

 نظر دهید »

ا ما م عـشـــــــق

13 مهر 1394 توسط حسيني
ا ما م عـشـــــــق

▐با این مزاح حضرت امام ،صدای خنده حضاربلند شد ▐


 

 نظر دهید »

شهید بهنا م محمد ی** بزرگمرد کوچک

13 مهر 1394 توسط حسيني
شهید بهنا م محمد ی** بزرگمرد کوچک

******

 نظر دهید »

به شيعه بود نم ا فتخا ر مي كنم. .

13 مهر 1394 توسط حسيني

◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺣﺰﺏ ﺑﺎﺩ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮ ﺑﺎﺏ‌ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻮﮐﺮﯼِ ﻣﺮﺗﻀﯽ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺑﺎﻥ، ﺭﺿﺎ

◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺐّ ﺣﯿﺪﺭ ﻻﺯﻣﯽ
◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻧﺞ‌ﻫﺎﯼ ﮐﺎﻇﻤﯽ
◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺸﻖ، ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻘﯽ
◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺻﺎﺩﻗﯽ

◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺷﺎﻋﺮﯼ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﻠﻢ‌ﻫﺎﯼ ﺑﺎﻗﺮﯼ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺨﺮ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺟﻬﺎﺩ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺳﺠﺪﻩ‌ﯼ ﺯﯾﻦ‌ﺍﻟﻌﺒﺎﺩ

◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺳﺮﻭﺭﯼ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻤِـﯿﻦ
◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺳﺮﻓﺮﺍﺯﯼ ﺣﺴِـﯿﻦ
◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺻﺒﺮ ﺩﺭ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺑﻼ
◇ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭِ ﻣﺠﺘﺒﯽ

◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻧﺤﻨﺎﯼ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ، ﺑﯽ‌ﺗﺎﺏ ﯾﺎﺭ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ
◆ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻘﺘﺪﺍﯾﻢ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ

 نظر دهید »

نكـتـــــــــه . . .

12 مهر 1394 توسط حسيني
نكـتـــــــــه . . .

فراموش نکن قطاری که ار ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد

ولی راه به جائی نخواهد برد . .

 نظر دهید »

◙ از فرصت‌ ها خوب استفا ده کنید ◙

12 مهر 1394 توسط حسيني
◙ از فرصت‌ ها خوب استفا ده کنید ◙

◙ از فرصت‌ها خوب استفاده کنید ◙

♥●•٠·˙
[شهید حسن ترک]

ادامه »

 نظر دهید »

والد ین گرامی اگه دوست دارید فرزندا نی عالی داشته با شید . . .

12 مهر 1394 توسط حسيني
والد ین گرامی اگه دوست دارید فرزندا نی عالی داشته با شید . . .

پدر و مادر حرفه‌ای
بچه‌‌ی «باعرضه» بار می‌آورند
نه شاگرد اول.

برایشان مهم است
بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد
و بند کفشش را ببندد.
وقتی سر جلسه‌‌ی امتحان، خودكارش ننوشت
اشكش در نیاید و راهی پیدا کند.

میوه‌هایی كه مادر برایش می‌گذارد، توی كیفش نگندد.

وقتی معلمش یا ناظمش
دنبال داوطلبی می‌گردند
زیر میز قایم نشود.

غذا خوردنش كه تمام شد
دل آدم به‌هم نخورد از دیدن ظرف غذایش.

وقتی بزرگتری خواست
از او سوال‌های اضافی بپرسد
راحت بپیچاندش.

وقتی تلویزیون نگاه می‌کند
انگشتش نیم‌متر توی حلقش فرو نرود.

پدر و مادر حرفه‌ای
یك‌جوری با بچه‌اش حرف می‌زند
كه بچه، جواب دروغ نمی‌دهد.

اگر بچه ویرش گرفت در حمام آواز بخواند و صدایش را رها کند،
پدرش توی ذوقش نمی‌زند
که «چه خبرته!».

وقتی یک بچه‌‌ی دیگر خواست توپش را به زور بگیرد
او ندهد، بهش حالی كند با زور نمی‌توانی، اما اگر دوست داری،
باهات بازی می‌كنم.

وقتی چیزی به نظرش نامعقول آمد
به هر که می‌خواهد باشد، اعتراض کند.

اینها بچه‌‌ی باعرضه بار می‌آورند
تا به خاطر نیم‌ نمره‌ امتحانی
جلوی میز معلم
عجز و التماس نكند.

والدین گرامی اگه دوست دارید فرزندانی عالی داشته باشیدکه هیچ وقت به سمت اعتیاد،انواع بزهکاریهای اجتماعی و روابط نامشروع نرن ، حتما به راهکارهای زیر عمل کنید

☂ 1- همیشه فرزندت را با عنوان های محترمانه و عاطفی چون آقا، خانم و…صدا بزن
نرگس خانم، علی آقا، عزیز گلی مامان، فرشته کوچولوی من و…

☂ 2- حداقل روزی یکبار به فرزندت این جمله رادبگو: عزیز دلم من به وجودت افتخار میکنم.

☂ 3- به فرزندت بیشتر از یک مهمان احترام بگذار و برای شخصیتش ارزش قائل باش.

☂ 4- به فرزندت اعتماد کن تا هر چه را تو دوست نداری هیچ گاه انجام ندهد

☂ 5- قبل از همه چیز اختلافات خود را با همسرت در روشهای تربیتی رفع کن

☂ 6- بیشتر برای فرزندت و حرف زدن با او وقت بگذار و کمتر از کودک زیر هفت سالت دور باش

☂ 7- جلوی فرزندت رابطه ات با همسرت از همیشه بهتر باشد.

☂ 8- فرزندت را از صمیم قلب دوست بدار و این دوست داشتنت را همیشه ابراز کن

☂ 9- از سه سالگی به بعد کم کم مسئولیت های فرزندت را به خودش واگذار کن

☂ 10- سعی کن رابطه ی خود و خانواده ات را با خدا و دین مستحکمتر کنی.فرزندان دیندار و با عقیده کمتر مسیر زندگی را به سمت کارهای خلاف کج می کنند

☂ 11- اشتباهات فرزندت را ببخش و به او فرصت بازگشت بده تا محرم اسرارش باشی (حتی گاهی فرصت اشتباه کردن و ریسک کردن به اوبده)

☂ 12- هر روز با کودکت بازی کن.گاهی در میان بازی بلند بلند بخندید.

☂ 13- روزهای مشخصی را صرف پیاده روی بافرزندت کن

☂ 14 - برای فرزندت مصداق واقعی صداقت.امانت داری. کنترل خشم و وفای به عهد باش

 نظر دهید »

شهید میتونه بستگا نشوشفاعت کنه . . .

12 مهر 1394 توسط حسيني


سرسفره ی عقد آروم تو گوشم گفت :
میدونی من فردا شهید میشم؟!
خندیدم گفتم ازکجامیدونی نکنه غیب گویی!؟
گفت:آره دیشب مادرم زهرارو توخواب دیدم ازدواجمون هم بهم تبریک گفت, بعدم بهم وعده ی شهادت داد.
بغض کردم گفتم :پس من چی میخوای منو تنهابزاری بری!!
توکه میدونی فردا قراره شهید بشی چرا پای سفره ی عقد نشستی چرامنوبه عقد خودت درمیاری؟؟؟
دستموفشاردادو لبخندی زدو گفت :
آخه شنیدم شهید میتونه بستگانشوشفاعت کنه میخوام توی اون دنیا جزء شفاعت شده هام باشی میخوام مجلس عروسی واقعی رو اونجابرات بگیرم …

{گمنام}

 نظر دهید »

شا ید لازم با شد میا ن گریه ها یت بگویی :

12 مهر 1394 توسط حسيني
شا ید لازم با شد میا ن گریه ها یت بگویی :

گاهی

اگر دعایت مستجاب نشد

برو گوشه ای بشین …

زانو هایت را بغل بگیر

و یك دل سیر گریه كن …

شاید لازم باشد میان گریه هایت بگویی:

اَللّهُمَّ اغْفِرْلىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ

خدایا ببخش آن گناهم را كه دعایم را حبس كرده است…

 نظر دهید »

كا ش ميشد بچگي را زنده كرد . . .

12 مهر 1394 توسط حسيني
كا ش ميشد بچگي را زنده كرد . . .

کاش میشد بچگی را زنده کرد
کودکی شد ، کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت ” را سرود
آن قیامت ، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد

 نظر دهید »

"هل من نا صر ینصرنی؟"

12 مهر 1394 توسط حسيني
&quot;هل من نا صر ینصرنی؟&quot;

حسین فریاد میزد : “هل من ناصر ینصرنی؟”

و من در حالی که نمازم قضا شده است می گویم :

لبیک یا حسین ! لبیک …..

حسین نگاه می کند لبخندی می زند و به سمت دشمن تاخت می کند ….

و من باز می گویم: لبیک یا حسین!

حسین شمشیر می خورد ، من سر پدرم داد میزنم و میگویم :لبیک یا حسین !

حسین سنگ می خورد ، من در مجلس غیبت می گویم : لبیک یا حسین ! …

حسین از اسب به زمین می افتد ، عرش به لرزه در می آید و من در پس خنده های مستانه ام فریاد می زنم : لبیک…

حسین رمق ندارد باز فریاد می زند :"هل من ناصر ینصرنی؟”

من به دوستم دروغ می گویم و باز هم فریاد می زنم : لبیک …..

حسین سینه اش سنگین شده است ، کسی روی سینه است ،

حسین به من نگاه می کند میگوید : تنهایم یاریم کن ….

من گناه می کنم و باز فریاد می زنم : لبیک ……

خورشید غروب کرده است ….

من لبخندی می زنم و میگویم :

اللهم عجل لولیک الفرج …..

حسین به مهدی نگاه می کند و می گوید :

“مهدی من کسی را نداشتم که بگوید سرباز تو ام ، اگر کسی نبود یاریم کند ، ادعا کننده ای هم نبود …. تو از من مظلوم تری … “

به چشمان مهدی خیره می شوم و میگویم :

دوستت دارم تنهایت نمی گذارم….

مهدی به محراب می رود وبرای گناهان من طلب مغفرت می کند …

مهدی تنهاست …

حسین تنهاست ….

(کربلایی دیگر در راه است …..)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9

رتبه

    • امروز: 973
    • دیروز: 1076
    • 7 روز قبل: 2405
    • 1 ماه قبل: 3596
    • کل بازدیدها: 116064

    کاربران آنلاین

    • نور الدین
    • زهرا طالبي ورنامخواستي
    حضرت قیدار نبی با نام اصلی" قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم" ایشان نوه حضرت اسماعیل و جد سي ام پیامبر گرامي اسلام است. این بقعه واقع در استان زنجان،شهرستان خدابنده،شهر قیدارمی باشد.

    آخرین نظرات

    • عابدی  
      • زینبیه ایوان
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
      • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
      • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
      • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
      در خدایا به حرمت صاحب الزمان(عج)
    • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم  
      • مدرسه علمیه امام خمینی (ره)-رباط کریم
      در خدایا به حرمت صاحب الزمان(عج)
    •  
      • رنگ خدا
      • مدرسه معصومیه قیدار
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • حسيني  
      • حسینی.خدابنده.زنجان
      در خدایا به حرمت صاحب الزمان(عج)
    • نظری در عصا ره بهشت
    • حيدري  
      • بهاردلها
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • پگاه پرهون  
      • ندای اسلام
      • سیب ترش
      • اناردانه
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • پگاه پرهون  
      • ندای اسلام
      • سیب ترش
      • اناردانه
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • رحیمی  
      • محدثه بروجرد
      در 10 رجب میلاد با سعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)مبارکباد.
    • رحیمی  
      • محدثه بروجرد
      در د لم هواي تو كر د ه يا شمس الشــــــــــموس
    • رحیمی  
      • محدثه بروجرد
      در د لم هواي تو كر د ه يا شمس الشــــــــــموس
    • دختری از قبیله آفتاب  
      • پرنسس های چادری
      • Lord of peace
      • دختران قبیله آفتاب
      • منجی بشریت
      در طرح ملی نهضت حفظ قرآن کریم

    اوقات شرعي خدابنده

    • حسيني.خدابنده.زنجان.سطح3
    • تماس