سوره واقعه ، آيه 79
پیوند: http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-19/fehrest-19.aspx
مراد از (مس) و (مطهرون) در آیه : (لا یمسه الا المطهرون)
و بـه هـر تـقـدیـر كـلام در سیـاق بـزرگـداشـت امـر قـرآن اسـت، مـى خـواهـد قـرآن را تـجـلیـل كـند، و از همینجا مى فهمیم كه منظور از مس قرآن دست كشیدن به خطوط آن نیست، بلكه علم به معارف آن است، كه جز پاكان خلق كسى به معارف آن عالم نمى شود، چون فـرمـوده : قـرآن در كـتابى مكنون و پنهان است، و آیه شریفه (انا جعلناه قرانا عربیا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدینا لعلى حكیم ) نیز به آن اشاره مى كند.
و كـلمـه (مـطـهـرون ) اسـم مـفعول از باب تفعیل تطهیر است، و منظور از (مطهرون ) كـسـانـى هـسـتند كه خداى تعالى دلهایشان را از هر رجس و پلیدى یعنى از رجس گناهان و پـلیـدى ذنوب پاك كرده، و یا از چیزى كه از گناهان هم پلیدتر و عظیم تر و دقیق تر است، و آن عبارت است از تعلق به غیر خداى تعالى، و این معناى از تطهیر با كلمه (مس ) گفتیم معناى علم است مناسب تر از طهارت به معناى پاكى از حدث و یا خبث است، وخیلى روشن است.
پس مطهرون عبارتند از كسانى خداى تعالى دلهایشان را پاك كرده، مانند ملائكه گرامى و بـرگـزیـدگـانـى از بـشـر كـه دربـاره آنـان فرموده : (انما یرید اللّه لیذه بعنكم الرجـس اهـل البیت و یطهركم تطهیرا) ولى بعضى از مفسرین كه متاسفانه بیشتر ایشان مى باشند بدون هیچ دلیلى آیه را مختص ملائكه كرده اند.
بـعضى هم كلمه (لا) در جمله (لا یمسه ) را لاى ناهیه گرفته، و گفته اند: مراد از مـس، دسـت كـشیدن به قرآن است، و مراد از طهارت هم طهارت از حدث و خبث، و یا تنها از حـدث اسـت، و كلمه (مطهرون ) را هم با دو تشدید قرائت كرده اند، یعنى تشدید طاء و تـشـدیـد هـاء و كـسـره هـاء كـه در اصـل مـتـطهرون بوده . و خلاصه آیه شریفه مى خواهد بفرماید: كسى نباید دست به خطوط قرآن بكشد، مگر آنكه وضو گرفته باشد، و یا هم با وضو باشد و هم بدنش پاك باشد.
آیـه را بـا فـرض ایـن كـه كـلمـه (لا) نـافیـه بـاشـد نیـز مـى شـود حـمـل بـر ایـن مـعـنا كرد، و گفت كه : جمله مذكور جمله اى است خبرى، كه منظور از آن انشاء است و این مسلم است كه انشاء به صورت اخبار بلیغ تر است،
(مـثـلا اگـر بجاى این كه به بیمار بگوییم : دوایت را بخور و ترشى مخور، بگوییم : دوایت را مى خورى و ترشى هم نمى خورى، بلیغ تر و موكدتر است ).
در كـشـاف مـى گـویـد: و اگـر جـمـله (لا یـمسه الا المطهرون ) را صفت قرآن بگیرى، معنایش این مى شود كه : سزاوار نیست كسى قرآن را لمس كند، مگر آنكه با طهارت باشد، چنین كسى مى تواند به نوشته هاى قرآن دست بكشد.
و خواننده عزیز توجه فرمود این نیز صحیح است كه منظور از مس، علم و اطلاع باشد، هم در صورتى كه آیه صفت قرآن باشد، و هم در صورتى كه توصیف كتاب مكنون باشد.
جـمـله (تـنـزیـل مـن رب العـالمیـن ) وصـف دیـگـرى اسـت بـراى قـرآن، و كـلمـه تـنـزیـل مـصـدرى اسـت بـه مـعـنـاى اسـم مـفـعـول، یـعـنـى نـازل شـده، پـس قـرآن كـتـابـى اسـت نـازل شـده از نـاحیـه خـدا بـه سـوى شـمـا، آن را نـازل و در خـور فـهـم شـمـا كـرد، تـا آن را بـفـهـمیـد و تعقل كنید، بعد از آنكه كتابى بود مكنون كه جز پاكان كسى با آن مساس نداشت.
و تـعـبیـر از خـداى تـعالى به رب العالمین به این منظور است كه اشاره كند به این كه ربوبیت او گسترده بر سراسر همه عوالم است، كه این منكرین معاد جزئى از آن عوالمند، پـس خـداى تـعـالى رب ایـشان نیز هست، و وقتى رب ایشان باشد، برایشان است كه به كتاب او ایمان آورده كلامش را بشنوند، و بدون تكذیب تصدیقش كنند.