دل تنگ اذان حرم كرب و بلايم . . . .
11 مرداد 1394 توسط حسيني
شبی ساکت و دلگیر ، خودم بودم و قلبی که به غم بسته به زنجیر…و نزدیک اذان بود که پیچید به آفاق همه نغمه ی تکبیر….نوشتن که هنگام اذان دست به دامان خدا باش…و مشغول دعا باش…که باز است به درگاه الهی در رحمت…و آن لحظه بود لحظه شیرین اجابت…شدم غرق عبادت ، دوچشمم همه اش اشک شد…و روی لبانم همه سوگند ، که یا رب تو رهایم کن…از این دم ، و گفتم به خدا بین دعایم
(( که دل تنگ اذان حرم کرببلایم ….))