توکلت علی الله
11 مرداد 1394 توسط حسيني
**داستانی بسیار زیبا**
زنی زیبا و نازا پیش پیامیر زمانش میرود و میگوید
از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقت دعا میکند و
وحی میرسد او را نازا خلق کردم.
زن میگویدخدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود
و باز وحی می آید نازا
و عقیم است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و
میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش میبیند.کودک از آن زن ….!!!
با تعجب از خدا میپرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد
او که نازا خلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم عقیم است ،او باور نکرد
و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت
چه خوب بود اگر غم ها
را در برابر رحمت الهی
باور نمی کردیم…..
توکلت علی الله
با دعا سرنوشت تغییر میکند…
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاه الهی
بزنید تا در باز شود….