خراب كرده ام آقا،خودت درستش كن.....
خراب کرده ام آقا خودتــــــــ درستش کن
امید آخــــر دنیا خودتـــــــــ درستش کن
نمانده پشتـــ سر مـن پلی که برگردم
خراب کرده ام آقا خودتـــــــ درستش کن
ببین چگونه به هم خورده کــار من ماندم
به حق حضرتــــــ زهــــــرا خودتــــــ درستش کن
گرفت دست مــرا هرکسی ، زمینم زد
شکست بال و پــرم را خودتــــــــــ درستش کن
.
: اللهم عجل لولیک الفرج بحق عباس بن علی ( ع ) “
رانندگي حضرت آقا
ياصاحب الزمان ادركني.
استاد علی اكبر رائفی پور:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
شخصی میره خدمت امام صادق (ع) میگه: من میخوام برم یه سفری، آقا میفرماید خیر درش نیست نرو. طرف به حرف امام صادق (ع) گوش نمیکنه و میره سفر. وقتی برمیگرده میره پیش حضرت میگه چرا خیر نبود!؟ دو برابر سفرهای دیگرم تجارت و سود کردم. حضرت میفرماید فلان منزل نماز صبحت قضا شد یا نه؟؟ میگه بله میگه نمی ارزید. اینجا نمیفهمی ۲ رکعت نماز از دستت داره میره یعنی چی، اون طرف میفهمی وقتی قیمت ۲ رکعت نماز رو میبینی. میدونی چرا؟ برای اینکه اینجا مثل اون جنین در رحم مادریم! جنین توی رحم مادر وقتی میخواد به دنیا بیاد چشم دارد یا ندارد؟ به دردش میخوره تو رحم؟ پا دارد یا ندارد؟ دست دارد یا ندارد؟ حس لامسه دارد یا ندارد؟ کدومش به دردش میخوره؟ هیچکدام. چون جاهل است نمیفهمد چسبیده به بند ناف، دقیقاً به چیزی چسبیده که تو دنیای بعدی به دردش نمیخوره. آقا رسول اللّه فرمود این دنیا به اون دنیا مثل رحم است به این دنیا. اونجا دیگه مانی دلار اینا ارزش نداره. اونجا واحد پولشون ثوابه که هرچی بیشتر داشته باشی راحت تر کار میکنی. عذاب را تو با خودت میبری. بچه ای که در رحم مادر خوب تغذیه نشه، ناقص و معلول به دنیا میاد و توی دنیای جدید اذیت میشه. بقیه میدوند این باید وایسه نگاه کنه، بقیه میبینند این هیچ درکی از رنگ نداره و زیبایی های خلقت را نمیتونه ببینه .
التماس دعای فرج
آقا را از هر طرف بخوانى آقاست...
جوابيه زيباي ميثم صفرپور در مقابل شعر سيمين بهبهاني
سیمین بهبهانی ▼
◆ من اگر کافر و بیدین و خرابم؛ به تو چه ؟
◇ من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به تو چه ؟
◆ تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من ؟
◇ من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه ؟
◆ تو اگر غرق نمازی ٬چه کسی گفت چرا ؟
◇ من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه ؟
◆ تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش
◇ من اگر مستحق خشم و عتابم؛ به تو چه ؟
◆ دنیا گر چه سراب است به گفتار شما
◇ من به جِد طالب این کهنه سرابم؛ به تو چه ؟
◆ تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
◇ و من ار رایحهی مثل گلابم؛ به تو چه ؟
◆ من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب
◇ و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه ؟
◆ تو اگر جرعهخور بادهی کوثر هستی!
◇ من اگر دُردکش بادهی نابم ؛ به تو چه ؟
◆ تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!
◇ من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه ؟
◆ تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان
◇ من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه ؟
…
جوابیهی دندانشکن میثم صفرپور ▼
◆ کفر و بیدینیات ای یار ؛ به ما مربوط است
◇ بشنو این پند گهربار ؛ به ما مربوط است
◆ تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی
◇ میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است
◆ بیخیالت بشوم بارش طوفان بلا
◇ میرسد از در و دیوار ، به ما مربوط است
◆ آنچه آمد به سر طایفهی نوح نبی
◇ میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است
◆ من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه ؟
◇ تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است
◆ تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من ؟
◇ گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است
◆ تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی
◇ شدهای نوکر دربار به ما مربوط است
◆ گر نبندیم بر پوزه او قلاده
◇ میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است
◆ گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را
◇ میشود غرق به ناچار ، به ما مربوط است
◆ مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی
◇ اربده، کوچه و بازار ؟ به ما مربوط است
◆ تو که با چنگ و ربابت همه مردم را
◇ میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است
◆ به جهنم که خودت را بکشی در خانه
◇ در خیابان بزنی دار به ما مربوط است
◆ دین من داده اجازه که دخالت بکنم
◇ تا نبینم ز تو آزار ، به ما مربوط است
◆ امر معروف کنم ؛ نهی ز منکر بپذیر
◇ تا ابد، ترمز اشرار ؛ به ما مربوط است…
منبع:رسانه تافصل حق
سلام دوستان خوب ودوست داشتنی
- ﺑﺮﺍی دوستان خوب و مهربون و همراهم
آخرین روز های ماه رمضان را ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ :
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﺗﺎ
ﻫﺮ ﺭﻧﺠﯽ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ..
ﻫﺮ ﻏﺼﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ ..
ﻫﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ..
ﻫﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﺳﺎﯾﺶ ﻭﺍﺳﺎﻧﯽ ..
ﻫﺮ ﻓﺮﺍﻗﯽ ﺑﻪ ﻭﺻﻞ ..
ﻫﺮ ﻗﻬﺮﯼ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﯽ ..
ﻫﺮ ﺯﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ..
ﻫﺮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺭ ..
ﻫﺮ ﻧﺎﻣﻤﮑﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ..
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺘﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ..
ﺍﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ
ﻏﺮﻕ ﻣﺤﺒﺖ ﻭﻧﮕﺎﻩ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮔﺮﺕ بفرما
ﺁﻣﯿﻦ ﯾﺎ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﯿﻦ
خداي مهربان وتوبه پذيرمن ... ... ... ...
خدایا جوری دستم را بگیر و بلندم کن که همه اطرافيانم
یادشان بماند من هم خدایی دارم….
یادشان بماند ژست خدایی برازنده بنده ی خدا نیست…
یادشان بماند خدای من و یوسف یکیست…
یادشان بماند حرفهایشان تا همیشه در خاطرم خواهد ماند….
حتی اگر به رویشان لبخند بزنم و هیچ نگویم…
یادشان بماند
همانگونه که دلم را شکستند
با حرف هایشان…….
تو آن بالا همه را شنیده ای….
خدایا جوری دستانم را بگیر که لحظه بلند شدنم همیشه در خاطرشان بماند..
ماه رمضان هم داره تموم ميشه......
دانسته يا ندانسته حقوقي برگردن هم داريم كه كفه سنگين اشتباهات آن به سمت من است،.
اين شبها،شب بخشش است.
من ازحقوق نداشته خودبرهمه دوستان وعزيزانم گذشتم…
ازشماميخواهم ازمن بگذريد..التماس دعا
برا دلـتنگاي مشــــــهد
بــاز هــــم زائــرتــــان نیــــستم
از دور ســـــلام
.
♡بــــرا دلتنـــــگای مــشـهـــــد♡.
.
گاهی دل آدم پُـ…….ــــــر میشه و پـَ…….ــــــر میکشه.
به قطعه هایی از بهشت تو این زمین خاکی
زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا
غریب الغربا حواست به من هست؟
.
خودت رو تصور کن جلوی گنبد آقا امام رضا
نیت کن
از همین راه دور
سلام بدی
السلام علیک یا علی بن موسے الرضا المرتضے
.
نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن…….
آهاي ماشهيدداديم......
..
آهاي ما شهید دادیم و ……..حالا بعضیمون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم و صحنههای زنندهرو تماشا میکنیم و گاهی با خانواده هم همراهی میکنیم و به بدن نیمهلخت زنان نگاه میکنیم و نمیدانیم یه روز همان شهید رو میآرن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصهی دوستان هم اسارتی خود رو داشته و شهادت رو بجون خریده تا خود و دوستانش مبتلا به دیدن صحنههای مبتذل نشن …… خودرابه خواب زدن تاكي؟؟!!؟؟
صحبتهای ديروز آقا:
✤اصطلاح اسلام رحمانی که این روزها رایج شده است ✤
▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀
اصطلاح اسلام رحمانی که این روزها رایج شده است از ترکیب دو کلمهی
زیبا بهوجود آمده ◄◄اما معنای واقعی آن چیست؟
▐▐آیا منظور این است که برخلاف قرآن که انسانها را به مؤمن، کافر،
دشمن و دوست تقسیم میکند باید با همهی انسانها،
صرفاً با رحمت برخورد کرد؟
▐▐و با کسانی که با اسلام و ملت ایران دشمنی میکنند،
بر خلاف فرمان پروردگار با محبت، مودّت و مَعدِلَت رفتار کرد؟
✔ایشان، اینگونه حرفهای بدون تأمل و سطحی را کاری غلط و گمراهکننده خواندند و افزودند: آیا اصطلاح اسلام رحمانی، نشأتگرفته از لیبرالیزم غربی است؟
┘◄ اگر اینگونه باشد این اصطلاح، نه اسلامی است و نه حتی رحمانی و عاطفی، چرا که زیربنای لیبرالیزم یعنی تفکر اومانیستی براساس نفی پروردگار و معنویت شکل گرفته و بر پایهی منافع گروههای قدرتمند، استوار است.
مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
گفتم: عباس آقا با این درآمدت زندگیت میچرخه؟
گفت: خدا رو شکر ،کم وبیش میسازیم.خدا خودش میرسونه.
گفتم : حالا ما دیگه غریبه شدیم لو نمیدی!
گفت: نه یه خورده قناعت میکنم گاهی اوقات هم کار دیگه ای جور بشه انجام میدم ،خدا بزرگه نمیذاره دست خالی بمونم.
گفتم: نه. راستشو بگو
گفت: هر وقت کم آوردم یه جوری حل شده.خدا رزاقه، میرسونه.
گفتم: ای بابا ما نامحرم نیستیم. راستشو بگو دیگه!
گفت: توفکرکن یه تاجر یهودی توی بازار هست هر ماه یه مقدار پول برام میاره کمک خرجم باشه.
گفتم: آهان. ناقلا دیدی گفتم. حالا شد یه چیزی. چرا از اول راستشو نمیگی؟
گفت : بی انصاف سه بار گفتم خدا میرسونه باور نکردی یک بار گفتم یه یهودی میرسونه باور کردی.
یعنی خدا به اندازه یه یهودی پیش تو اعتبار نداره؟!
یه پیری بود توهمین تهرون
که میگفت:
هروقت گرفتاریم به همه رومیزنیم وقتی کسی کار ازدستش برنمیادمیگیم بریم درخونه خداروهم بزنیم شایدکاری کرد!
شایدخدایی باشه!
هی سجده میکنیما ولی هنوزخوب باورنداریم که یکی اون بالاهست که حواسش به ماست تااین شک به یقین نرسه همه خدات میشن الا خدا!
نظر شما چیه ؟
ﺟﻮﺍﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﺘﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﻣﻮﺩﺑﺎﻧﻪ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﻗﺎ ! ﻣﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﻡ؟
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﻗﻊ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺮﻓﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ،
ﻣﺜﻞ ﺁﺗﺸﻔﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻭ ﺟﻤﻌﯿﺖ،
ﯾﻘﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ، ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻧﺶﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮐﻮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ :
مرتیکه ﻋﻮﺿﯽ، ﻣﮕﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟…
ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﯽ؟ …
ﺟﻮﺍﻥ ﺍﻣّﺎ، ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺭﺍﻡ، ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﻓﺤﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩ ﻋﺼﺒﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ،
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻣﻮﺃﺩﺑﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﺘﯿﻦ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ:
ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺬﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻋﺼﺒﯽ ﻭ ﻏﯿﺮﺗﯽ بشی،
ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻟﺬﺕ ﻣﯽ ﺑﺮﻥ،
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ …
ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﯾﻘﻤﻮ ﻭﻝ ﮐﻨﯿﻦ، ﺍﺯ ﺧﯿﺮﺵ ﮔﺬﺷﺘﻢ
ﻣﺮﺩ ﺧﺸﮑﺶ ﺯﺩ … ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﯾﻘﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ،
ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺯﯾﺮ ﭼﺸﻤﯽ ﺯﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯ
ﮐﺮﺩ …
•
وقتي چادر به سر مي كني........
وقتی چادر به سر میکنــی…
حرصش میگیرد…
تو را كه آنطور می بیند تحقیر میشود!
به غرورش برمی خورَد كه تو تعیین میكنی،حد و مرزها را…. آنقدر مغرور است كه دلش میخواهد هرچه دل خودش خواست انجام شود… به دل تو هم كاری ندارد!
اصلا برایت ارزشی قائل نیست… وقتی چادر به سر میكنی،
وقتی همه ی آن زیبایی ها و هدیه های الهی را از چشمان پرطمعش مخفی میكنی،
یعنی تو تعیین میكنی كه تو ای بیگانه!
چطور باید به من نگاه كنی و چطور باید درباره ی من حرف بزنی… و حتی چطور درباره ام فكر كنی… اینجا من مدیرم!
منم كه تعیین میكنم همه ی رابطه ها را…
حد و مرزها را… تو هیچ كاره ای… به غرورت بَربُخورَد… چه بهتر!
تو دشمن آن چیزی هستی كه خدا به من ارزانی داشته…